یک اردوی سی روزه تا اربعینِ حسینی
گاهی باید دل از خانه و کاشانه کند تا روحِ آدم آبدیده شود. گاهی برای نزدیکشدن باید دور شد؛ که آدم در دوریها دلتنگ میشود و قیمتِ نزدیکانش را بیشتر درک میکند.
وبلاگ در عصرِ فنّاوری برایم حکمِ خانه را دارد. جایی که وبلاگ نباشد انگار خانه نیست. البته میدانم خیلی پسندیده نیست که اغلب چنان در کلمات نوشتههایم ذوب میشوم که دیگر در خانهی خودمان حضور ندارم؛ طوری که بیرون از مانیتور و کمی دورتر از صندلی، برایم حکم کوه و دشت و بیابان و غار را دارد.
در این وبلاگ یک چالشی برگزار شدهاست با موضوعِ مینیمالیسم دیجیتال. در این چالش به مدّتِ سی روز از تمامی فناوریهای اختیاری - که با دوری از آنها زندگیمان دچار اختلال نمیشود - موقتاً فاصله میگیریم. بعد از پایان این مدّت، دست به انتخاب میزنیم و فنّاوریهای باارزش را دوباره به زندگیمان میافزاییم. بااین حال، توضیحات کاملتر و دقیقترش را شدیداً توصیه میکنم که بخوانید.
قبلاً هم گفته بودم (+) که با وجودِ پشتسر گذاشتنِ کنکور همچنان از بیبرنامگی رنج میبرم. گفته بودم که باید برنامهای بچینم. الان وقتش رسیده است. اگر خدا بخواهد امشب راهی آن اردوی سی روزه هستم. کولهبارم را باید با دقّت ببندم تا در میانههای راه خسته نشوم و برخلافِ همیشه، فکرِ راحتطلبی و تنبلی به سرم نزند. در این مدّت که زیاد طول نمیکشد محتاجِ دعای خیرتان هستم. روز اربعین هم ان شاءالله بازخواهمگشت و دوباره قلم خواهم زد. پس التماس دعا.