یاکریـم

اسم یه پرنده، صدازدن خدا

یاکریـم

اسم یه پرنده، صدازدن خدا

قبول باشد، ولی اینگونه نهی از منکر نکنید

يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۴۰۲، ۰۲:۲۵ ق.ظ

از فرعون لجوج‌تر که نداریم؟ خدا وقتی به حضرت موسی(ع) دستور می‌دهد که سراغ فرعون برود و با او بجنگد، به حضرت توصیه می‌کند که قبل از هرچیز با فرعون سخنی نرم بگو، شاید در دلش اثر کرد و به خود آمد! (طه، آیه ۴۲) آن وقت برادر انقلابی ما، وقتی با خانم بدحجاب رو‌به‌رو می‌شود، طوری تلخ و گزنده با او حرف می‌زند که خود خدا هم راضی به این کار نیست!

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۵/۱۵
علیرضا

نظرات  (۲۰)

:)))))))))))

البته آنچه به جایی نرسد فریاد است :)
پاسخ:
ممنون میشدم اگه با شناسه واقعی پیام میدادید.
نهج البلاغه بخونید بزرگوار ، اینطوری خیلی جاها از لحن امیرالمومنین هم به گمونم خدا راضی نباشه...
من قیاس نمیکنم نویسنده این وبلاگ رو با امیرالمومنین ، ولی فکر کنم انقد تحکم به جا توی جامعه فراموش شده که به اینجا رسیدیم

اگه شما کارمندای شرکت ازکی رو ببینید که با وقاحت اون فیلم رو منتشر کردن، بهشون میگید خانوم لطفا روسریت رو سرت کن؟ اونم میگه چشم :)

حالا ازکی خصوصیه، اونایی که توی این پست در موردشون صحبت شده ادعای دولتی بودن کردن

اصلا خودتون رو توی اون موقعیت بذارید و برام بنویسید که چیکار میکردید و در ادامه ضرر و فایده های رفتار خودتون و این بنده خدا رو مقایسه کنید شاید منم قانع شدم باید لطیف رفتار میکردن

پ.ن: یه چیزی برام خیلی جالبه که ربطی به شما نداره، دم شما گرم که عقیده تون رو با شجاعت پست میذارید، ولی هرجا دیدم علیه این بنده خدا پست گذاشتن، زیرش به صورت ناشناس افرادی میان و تایید میکنن اون پست رو، واقعا یعنی انقد سخته آدم شجاعت داشته باشه و حرفشو با هویت خودش بزنه؟ مگه شاگردبنا نعوذ بالله خداست که میترسید علیهش حرف بزنید؟ اون بنده خدا هم یه آدمه، منم یه جاهایی بوده که کاراشون رو نپسندیدم، برام خیلی سواله چرا ناشناس کامنت میذارن:))
پاسخ:
نهج البلاغه نخوندم زیاد و از این بابت حق با شماست. ولی آیا لحن کلام امیر جامعه با لحن کسی که عضو عادی جامعه است، باید تفاوت داشته باشه یا نه؟ از این لحاظ که ما باید همدلی بیشتری داشته باشیم.
به احترام پشت دریزه خانم نظر میدم

سلام

راستش من نویسنده این پست رو پسر محجوب و سر به زیری می‌دونم که در دانشگاه تک جنسیتی درس خونده و عملا برخورد زیادی با خانم‌های -میبخشید اما- دریده نداشته.
من تو اون موقعیت حضور نداشتم اما می‌دونم وجود دارند زنانی به قول آقای نون الف پرعشوه‌ی خشن.
سوءبرداشت نشه من قصد برچسب زدن رو جنس خودم رو ندارم، در هر دو جنس مرد و زن موجوده کسانی که واقعا افسار پاره کردن و بعضا جز نر و ماده دیگه چیزی نیستن (حالا درجه‌هاش فرق می‌کنه)
اما برخورد شخصی من بیشتر با خانومهای اینطوری بوده و آقایون رو ندیدم زیاد.
افراد زیادی هستند که اگه قدرت فرعون رو داشتند صدتا فرعون جلوشون لنگ مینداختن :)

+یه نکته روایت انسانی یادم افتاد. فرعون دو سه بار توبه کرد و پشیمون شد و خواست دست از کارهاش برداره. امثال هامان و بدنه حکومتی که از قبل فرعون سود می‌بردن نذاشتن و رایش رو زدن :))


این از این

یه مورد دیگه هم که هست. من اون پست رو که خوندم اصلا به شکل امر به معروف حجاب اون خانم نگاهش نکردم. این یه مطالبه قانونی از کسیه که خودش رو مسئول این مملکت معرفی می‌کنه. این گوش پیچوندن از کسیه که امکانات حکومتی رو گرفته و فکر می‌کنه چون امکانات بیشتری داره لابد برتری داره به بقیه و برای خودش خدایی می‌کنه. خدایی می‌کنه یعنی حق و باطل رو به سلیقه خودش تفسیر می‌کنه و خودش رو محور عالم می‌بینه.
باز فرعون اینطور به نظر می‌رسید که هرچی داره از خودش و شیاطین و اجنه داره‌. اینها که معلومه هرچی دارن از جمهوری اسلامی دارن
این پست یه پیام داشت برای شاهدین ماجرا و خوانندگان پست: نترسید! از اینجور آدمها نترسید! باور نکنید که کدخدا حق داره جای خدا بشینه‌. باور نکنید چون پول داره چون مقام داره می‌تونه هرغلطی که دلش خواست انجام بده.
بعدش هم بشینید افسوس بخورید که جمهوری اسلامی از دست رفت و افتاده دست اینا. جمهوری اسلامی مال اینا نیست! باید جنگید و پسش گرفت! این پست فقط میخواد بگه میشه که پسش گرفت


+ به نظرم تو مثال فرعون هم،شروع از لحن لین و نرم بوده. وگرنه که در ادامه به بدترین تهدیدها و خشونت هم رسیده :)
میشد آقای شاگرد بنا شروعشون یه جور دیگه باشه؟ شاید. فکر میکنم که میشد


وای چقدر زیاد حرف زدم
پاسخ:
سلام
حالا درسته تو دانشگاه تک جنسیتی درس خوندم، زن ندیده که نیستم خدا خیرتون بده :)
بله باید از مسوول هم مطالبه کرد ولی با لحن درست. به هر حال آن مسوول هم کرامت و شخصیتی برای خودش داره.

چه نکته خوبی گفتی میخک‌جانم 
منم موافقم که شاید میشد شروع از قول لین و نرم باشه، میدونم که موثر واقع نمیشد ولی به حسب وظیفه ما لازم نیست از لحن آروم تر شروع کنیم؟ کاش خودشون هم بیان جواب بدن چرا از اول با همین لحن غیر لین شروع کردن


بابت لطفت به من هم ممنونم 
سلام. اتفاقا بنظر من بحث روی لحن نیست. وقت مطالبه باید قاطع و از موضع بالاتر صحبت کرد.

اما من با ادبیات و نوع کلمات استفاده شده در جملاتشون موافق نیستم. ادب کلام رعایت نشده.

بیشتر از امر به معروف و حق طلبی توهین دیدم، مخصوصا در رابطه با خانم. استفاده از جملاتی مثل انقدر به خودتون رسیدید که یکی نگاهتون کنه، سگی که پارس میکنه نمیگیره و...، اون شخص در هر ظاهر و هر جایگاه، کرامت انسانی داره که نباید در جمع شکسته بشه.
پاسخ:
سلام
رحمت به شما
منم همینو میگم
فکر کنم من اولین نفر بودم که این پست را خوندم ولی چون خیلی خسته بودم. نای نظر دادن نداشتم.
به نظر من کار آقای علیرضا قابل تحسینه. هم به لحاظ شهامت و شجاعت که آشکارا و بدون پنهان کردن هویتش، حرف خودش را زد و حرف را هم زیبا و مستند زد. به نظر من این بسیار ارزشمنده. واقعاَ بهش دست‌مریزا میگم.
اما کار شاگرد بنا هم واقعاَ بجا و قابل ستایشه. به نظر من زبان نرم و ملایم جایی کاربرد داره که موضوع آن از جنس فکر و اندیشه و اعتقاد باشه، نه در برابر یک عمل آگاهانه، عامدانه و گستاخانه و نه در برابر سوء استفاده از بیت المال و موقعیت شغلی.
در چنین مواقعی باید جدی بود، باید مطالبه کرد، باید اقدام ما بازدارنده و پشیمان کننده باشد، مثل رفتاری که امام علی علیه السلام با حاکم خوزستان (اهواز) کرد. باید طرف بفهمد که مردم بیدارند، درک دارند و مدارا کردنشون یک حدی دارد. در چنین مواقعی حتی اگر لازم باشد باید بگونه ای فرد را تأدیب کنیم که صدایش به همه جا برسد تا هم دیگران حساب کار دستشون بیاد و هم فرد خطاکار برای همیشه یادش باشد که در پوشش یک نهاد حکومتی، گستاخانه حرمت شکنی نکند.
آفرین بر علیرضا و درود بر شاگرد بنا به عنوان محورهای اصلی بحث :))
و احسنت به خانم دزیره که این چالش را کلید زد :)
پاسخ:
سلام آقای ریوف
خیلی وقت بود ندیدمتون :)
لطف دارین شما، امیدوارم این بحثا باعث کدورت نشه و به رشد ما کمک کنه.
۱۵ مرداد ۰۲ ، ۱۵:۰۵ صـــالــحـــه ⠀
سلام.
حالا من یه چیزی که توی اون پست دوست نداشتم، این حجم از سیاسی کردن قضیه بود‌!
ولی خب حتما نویسنده خودشون استدلال‌های خودشون رو دارند و حالا به نظرم چندان مساله حائز اهمیتی نیست، دوباره اونم به دلایلی‌‌.

من به یه سری چیزای دیگه پیرامون موضوع امر به معروف و نهی از منکر، که جناب شاگردبنا و دزیره خانم دارند توی بلاگستان بهش ضریب میدن، یه سری انتقاد دارم و خیلی برام مهمه مطرح کنم چون اثرات سوءش همین امروز و فردا گریبان‌گیرمون میشه و در اولین فرصت می‌نویسمدر موردش.
پاسخ:
سلام
بله مطلبتون رو خوندم
رهبر هم یه جمله ای دارن درباره اتحاد ملی. دقیق یادم نیست.
شاید دوستان بگن که اتحاد ملی نباید به معنای از دست رفتن ارزشها بشه...
الله اعلم
سلام خانوم صالحه .من مشتاقم بشنوم، اگه صلاح دونستید توی وبلاگ خودم بهم بگید. من دقیقا نمیدونم به چی ضریب دادم، چون حتی خودم هنوز جرات نکردم امر به معروف رو انجام بدم :))
۱۵ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۳۴ صـــالــحـــه ⠀
مثلا دزیره جان در همین مورد اخیر، وقتی این جمله "فکر کنم انقد تحکم به جا توی جامعه فراموش شده که به اینجا رسیدیم" رو مطلق به کار می‌بری، خیلی سوء تفاهم‌ها ایجاد میشه.
تحکم حاکمیت در برابر مردم
مردم در برابر حاکمیت
یا مردم در برابر مردم!؟

از اینجا به بعد روی صحبتم با شما نیست:

ما داریم اثرات منفی نهی از منکرهای یلخی در جامعه رو کم کم مشاهده می‌کنیم. وقتی که کار از کار گذشت، اونوقت برامون سوال میشه مشکل از کجا بود؟ بعد بازم توپ رو میندازیم در زمین دشمن.
سلام
من هم از پست خانم دزیره اینجا آمدم. من پستهای شاگردبنا رو می‌خونم و توی دلم به شجاعت و ایمان و احساس مسئولیتشون آفرین می‌گم و آرزو می‌کنم کاش من هم انقدر مسئول و مدبر و فعال بودم. اینم بگم که ایشون معصوم نیستند که ۱۰۰ درصد تاییدشده باشن ولی خب منی که اصلا دیکته نمی‌نویسم رو چه به اینکه غلط دیکته دیگران رو در بیارم. من ۴۷ سالمه و شاید از مابقی شما عزیزان سن بالاتری داشته باشم. حس میکنم زندگی بدون اعتقاد و جنگیدن برای اون اعتقاد، و صرفا روزمره و رفاه و ...ارزش زیادی نداره. خیلی دوست داشتم شبیه این خانواده میبودم و خانواده‌م رو به این شکل اداره میکردم. توی این پست با توجه به اینکه در اون جغرافیای فرهنگی و انسانی نبودم، نمی‌تونم بگم اون خانم با اون شمایل، رو باید چگونه بهش حرف زد. و چون خیلی از دولت روحانی خبری ندارم و یا اگر دارم صد و نقیض بوده، نمیتونم بگم شاگردبنا با توجه به اطلاعات خودشون، مسیر درست رو طی کردن یا نه...ولی اینو می‌فهمم که چند فرق اساسی با من دارند شحاعت، ایمان و احساس مسئولیت، تاثیرگذاری و ....
پاسخ:
سلام
لطف کردین اومدین
من هم شجاعت و اقدامهای انقلابی ایشون رو تحسین میکنم و چون میدونم که جایزالخطا هستن و معصوم نیستن، این نکات رو برادرانه عرض کردم.
۱۵ مرداد ۰۲ ، ۱۷:۳۸ شاگرد بنّا
سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته
برادر علیرضای جوان :)
از این‌که یواشکی ننوشتی، با اسم و آدرست، با شفافیت و شجاعت و اشاره‌ی مستقیم نوشتی، خی‌لی باهات حال کردم :)) دم شما خی‌لی گرم :)
طیب الله انفاسکم.

از خانم دزیره متشکرم که من رو انسان می‌بینن و ممکن‌الخطا. این عالیه و یک‌بار دیگه برای من دلگرم‌کننده.

در مورد محتوا توضیحی حقیقتا ندارم جز این‌که بگم پست امر به معروفی زیاد دارم، با مقایسه‌ی فاکتورهای موقعیتی بررسی بفرمایید. واقعا بیشتر نیازی به توضیح نمی‌بینم، همیشه هم به برداشت آزاد احترام گذاشتم و هیچ پست و موضوعی رو برمبنای برداشت‌ها توضیح ندادم و پاورقی نزدم تا حالا.
حتما نظرات اینجا رو هم می‌خونم و از مباحثه‌ی دوستان لذت می‌برم.
دم هرکی با هویت خودش مباحثه می‌کنه حسابی گرم :)) این عالیه.
طیب الله انفاسکم جمیعا.
پاسخ:
سلام برادر بنّا :)
خواهش میکنم، شما حلال کنید اگه لحن نوشته خوب نبود.
به هرحال انتقاد بنده همینی بود که عرض کردم و امیدوارم همه در راه صلاح و فلاح قدم برداریم.
التماس دعا
۱۵ مرداد ۰۲ ، ۱۸:۴۹ حاج‌خانوم ⠀
سلام بزرگوار
وقتتان بخیر...
نمی‌خواهم وارد بحث نظرات شوم.
فقط درباره مطلب شما...

همیشه خودم به این نکته استناد می‌کنم: قولوا قولا لینا لعله یتذکر او یخشی
همان مطلب شما، فقط کلام الهی را آوردم.

تا اینجا حرف شما درست، دقیق و منطقی.

بزرگوار
این امر و دستور، اول تبلیغ است. اول بیان حکم. قبل از اینکه حرفی گفته شود...
قبل تبیین و مواجه اول

آیا در ادامه هم بیان خدای متعال و دستوراتش همین است؟!

الان فرصت کافی ندارم و باید دوسه تا کار رو تحویل بدهم.
سر فرصت با مصادیق قرآنی خدمتتان می‌رسم.
فقط اشاره کنم که بیان خدای متعال
مشخصا درباره منافقین و اهل کتاب...

همه بیان‌های الهی یک طرف
خطاب الهی و نوع مواجه خدای متعال با منافقین و اهل کتاب در سوره مبارک توبه، یک طرف دیگر

اگر فرصت دارید بزرگوار، ترجمه سوره مبارک توبه را بخوانید.

ببین بیان الهی درباره منافقین به چه شکلی هست...

البته با احترام به شاگردبنای بزرگوار
تندی و صراحت بیانشان را می‌پذیرم، اما توهین و فحش، شأن خودشان نبود که به کار ببرند. همین.
پاسخ:
سلام
ممنونم از نظرتون
درباره اون جملات آخر، مشکل اینجاست که ما از کجا میتونیم بفهمیم که کسی منافق هست یانه؟

۱۶ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۰۷ صـــالــحـــه ⠀
من اون مطلبی که بنا بود بنویسم رو نوشتم.
یه تحلیل اجتماعی از امر به معروف و نهی از منکر با جهت‌گیری فعلی و در شرایط فعلی جامعه.
امیدوارم اگر نظر کسی مخالف هست، توضیح بده و کامنت بذاره‌. من استقبال می‌کنم. ممنونم.
منم نظر شخصیمو میگم و باید بگم آقای شاگرد بنا بسیااار بی ادب با اون خانم صحبت کرده ان. نمیدونم کی بهشون اجازه میده به دیگران بگن زشت. زشتی و زیبایی یه چیز کاملا سلیقه ایه. حالا گیریم اصلا طرف زشت، خب به ما چه؟ زشتی چهره ی طرف چه ربطی به دینش یا کارش داره.
آیا برای کار کردن تو جامعه ی اسلامی باید خوشگل بود و دماغ شبیه پریز برق نداشت حتما؟!! ممنوعه؟ یا چی؟
در مورد حلال و حرومی مال طرف شاید بشه نظر داد ولی برای اینکه طرف بعد از دریافت حقوقش دلش خواسته دماغشو عمل کنه باهاش یا اونو صرف فقرا کنه، دیگه ما نمیتونیم از طرف طلبکار یاشیم و بگیم غلط کردی دماغتو این شکلی کردی و تازه پیشتر هم بریم و راجع به نیت طرف هم نظر بدیم که اصلا من میدونم تو چرا دماغتو این شکلی کردی.
بعدم توی متنشون گفتن غلط کردین ضد عقاید "ما مردم" می چرخید. من اصلا استدلال درستی توش نمیبینم. خود اون آدم هم جزو مردمه. مگه مردم فقط انقلابیان؟ مگه آقای شاگردبنا طبق عقاید کل ۸۵ میلیون ایران می چرخن؟ اگه میگفتن خلاف قانون یه حرفی. ولی اینکه میگن خلاف عقیده ی من، دقیقا نگاه بالا به پایینشونو به تمام آدم های غیر هم عقیده ی خودشون نشون میده. که خب کلا هم این اخلاقو دارن به نظر من. من تو اکثر پست هایی که ازشون می بینم دقیقا همین حسو میگیرم که نظرشون اینه که مردم ببینید و از ما یاد بگیرید. فقط ما بلدیم.
خیلی هم همه چی به نظرشون تقصیر روحانیه و همه چیو بهش ربط میدن.
من نمیدونم ایشون چقدر مطالبه ی جدی به رهبر داشتن که شورای نگهبانو اصلاح کنن تا این آدما نتونن کاندید بشن یا مثلا چقدر مطالبه ی جدی در مورد ربای بانک ها داشته ان (علی رغم اینکه همیشه هم تاکید میکنن کار باید ریشه ای درست بشه). اینا که دیگه مال زمان روحانی نیس که. ولی به هر حال در این زمینه ها تا الان پستی ازشون ندیده ام. ولی تا دلتون بخواد پست حجاب.
در واقع من تنها دغدغه ای که میبینم توشون همون حجابه -درست مثل خییییلی مذهبی یا مذهبی نماهای دیگه.
سلام
من اول دوست داشتم برای خانم شاگرد بنا کامنت بذارم و اون‌طوری نظرم رو بگم . چون این‌طوری یه جوریه آدم حس می‌کنه داره کار اشتباهی می‌کنه :)) انگار تو خونه یکی دیگه داریم در مورد یکی دیگه حرف می‌زنیم :))
ولی خب بعدش یادم افتاد کامنت‌هاشون بسته‌اس و بعد هم دیدم خودشون نوشتن که اینجا رو می‌خونن ...

من در مورد پست‌های امر به معروف جناب شاگردبنا اگر بخوام بگم ، راستش زیاد ادبیات گفت و گو ایشون رو نمی‌پسندم . دریافت من از نوشته‌هاشون اینه که خشم و رو کم کنی و حالتِ (با عرض معذرت) کل‌کل ، بیشتر غالبه تا دل‌سوزی و محبت و .. البته که ممکنه قضاوت اشتباهِ من این باشه .
اما در مورد اون بحث فروش زمین ، چون از نزدیک با افرادی که تو بحث حفاظت هستن زیاد هم‌صحبت بودم یه جورایی برام قابل درکه این حسن‌ظن نداشتن . خیلی از نفوذی‌های اصلاحات دقیقا همین شیوه رو پیاده می‌کنن ..
اما همچنان ادبیات گفتار برای من یکم سنگینه و نمی‌پسندم ...
جناب "امیدوارم" ، تو کامنتشون به کرامت انسانی اشاره کرده بودن و به نظرم حرف درستی بود ..


چیزی که می‌تونم بگم در مورد وبلاگ شاگرد بنا ( به صورت کلی می‌گم چون دیدم دوستان به صورت کلی هم نظر دادن ، فارق از جزئی بودن محتوای پست اصلی )
اینه که تو بعضی از قسمت‌ها به نظرم تندروی‌هایی وجود داره " از نظر من " و نمی‌تونم قطعی بگم که ایشون کلا تندرو هست " از نظر اسلام " ..‌ اما من شخصا دافعه‌ی خیلی بیشتری رو دریافت می‌کنم تا جاذبه . و این حس دافعه برای منِ طلبه‌ی مذهبیِ به قول خیلی از اطرافیانم ، تندرو :) ! خیلی تلخه .. دیگه چه برسه به یه فرد معمولی جامعه که شاید در حد هم‌چون منی مذهبی‌طورانه نباشه...
قصدم برچسب زدن نیست ، احساسم نسبت به بعضی قسمت‌های نوشته‌های اون وبلاگ اینه .
اما اما
من یه خانواده جهادگر می‌بینم که برعکس خییییلی از ماها به جای حرف زدن ، عمل می‌کنن . حداقل در راستای اعتقادات خودشون ۹۰ ، ۱۰۰ خودشون رو میذارن تو وادیِ انجام دادن و به فعلیت رسوندن... و باید بگم واقعا احسنت دارن .
من یه خانواده می‌بینم که دغدغه تربیت فرزند دارن ( و برای من معنیش اصلاح نسل آینده اس ، نه صرفا ۳ تا فرزند .. ) و خیلی خیلی قابل احترامه برام این موضوع
و مطالب خوب دیگه‌ای که مجال گفتنش نیست اما باعث میشه اون وبلاگ رو هر روز چک کنم...
پاسخ:
سلام
بله ما هم دوست داشتیم ولی ایشون به هرجهت قابل نمیدونن و نظرات رو میبندن :)
موافقم باهاتون.
سلام دوباره به همه .... من یه سوال پرسیدم از همه دوستانم، ولی هیچ کس جواب اون سوال رو نداد، به جاش بحث برده شد به سمت اظهارنظرهای شخصی در مورد جناب شاگردبنا و بعضا تسویه حساب های شخصی... که فکر‌میکنم اصلا اینجا جاش نبود، مگه ما قاضی رفتار دیگرانیم که اینجا دوستان اومدن ایشون رو زیر ذره بین بردن که شاگردبنا اینطور و اونطور ... میخواید یه پست بذاریم و رفتارای خودمون رو تحلیل کنیم که چقدر از ایده آل دوریم و حالا نکته سنج رفتار بقیه ایم... سوال من واضح بود، اینکه در این موقعیت خاص اگر شما بودید چه میکردید، مقایسه کنید که نتیجه کار چه تفاوتی داشت... متاسفانه بحث خارج شده از مسیر خودش
پاسخ:
من اگه بودم شاید اقدامی نمی کردم،‌ رک و راست...
چون هنوز به اون قاطعیت لازم نرسیدم که به کسی مستقیم چیزی بگم. میدونم اشتباهه و عیب از منه. قبول دارم ولی فعلا کاریش نمیشه کرد. شاید صرفا اخم کنم یا رومو برگردونم :))
من چون خیلی دریزه خانم رو دوست دارم سلامی دوباره

خب شرایط رو بومی‌سازی کنم تا بتونم خودم رو داخلش تصور کنم.

- خواستم مثالهای فرهنگی و آموزشی و تربیتی بزنم که قابل لمس تره برام اما دیدم اولین برخوردی که با اون خانم که قاعدتاً شغلش فرهنگ سازی و تربیت کودک و نوجوانه ولی خودش بی‌حجاب فورا میگم «من با همچین مجموعه‌ای که نه تنها رسالت خودش رو درک نکرده که عناصر ضدتربیتی رو هم به داخل مجموعه راه داده عمرا همکاری نمیکنم» و در اوج محل رو ترک میکنم :/ فلذا بیخیال مثال مربوط به آپ و فرهنگیان بشیم چون اینجا خیلی حساس‌تره!! (هرچند اینکه فیلم و عکس بگیرم احتمالا به ذهنم نمی‌رسید و فقط زبانی به مسئولین میگفتم که به اینا چطور مجوز دادین... و اونقدرا کارساز نمیشد) -

پس مثال رو شبیه‌تر کنیم به قصه اصلی
یه خرید و فروشی هست که ما فروشنده‌ایم و من به عنوان بزرگتر جمعی از دوستانم وکیلشون. اگه فرصت کافی داشتم برای فکر کردن وگرنه که اگه یهویی میشد که دست پاچگی محض :/
خب بعد سلام میگفتم لطفا حجاب اسلامی رو رعایت کنید تا بتونیم باهم گفتگو داشته باشیم وگرنه اگه بخواید به توهین آشکارا ادامه بدید ما هیچ حرفی برای گفتن نداریم چه برسه زمینی برای فروختن 👀 سیاسی‌اش قطعا نمی‌کردم چون اصلا اطلاعات کافی هم ندارم حتی که بدونم دولت رییسی ال شده دولت روحانی بل شده. 
فکر کنم اون خانم فقط تاحدودی خودش رو می‌پوشوند نه بیشتر خب، پس تمام مدت گفتگو به اینکه چطوری بدون اینکه بفهمه ازش عکس بگیرم فکر میکردم اما به نتیجه‌ای نمیرسیدم :/ یادآوری میکردم برای کار کردن زیر پرچم این کشور موظف هستن به قوانینش احترام بذارن. و دیگر هیچ :/
۱۶ مرداد ۰۲ ، ۲۰:۵۰ زری シ‌‌‌
@خانم دزیره

اظهارنظرهای شخصی در مورد جناب شاگردبنا و بعضا تسویه حساب های شخصی... که فکر‌میکنم اصلا اینجا جاش نبود،


ببینید ، من کلا نمیخواستم در کامنت های این پست حضور داشته باشم
ولی این مورد رو بگم که وقتی کامنت ها بسته اس این موارد پیش میاد

مثلا اگر کامنت ها باز بود اقای گلرنگیان اصلا پستی منتشر نمیکردن ، مستقیم میگفتن ...

ایشون یک تریبون یک طرفه راه انداختن که صرفا روزانه نوشت نیست که بگیم اوکی اصلا به ما چه . مثلا جهاد تبیین میکنند .
پاسخ:
ممنون از شما که درک میکنین.
سلام
راستش قبل‌تر خودم از کسانی بودم که حالا نه مستقیم و طوری که همه بفهمند اما بعضاً پیش خودم به طرز برخورد جناب شاگردبنا چه توی موارد نوشته شده در پست‌هاشون و چه کامنت‌هایی که بعضاً توی برخی وبلاگ‌ها می‌ذاشتن نقد داشتم...
اما بعد با شناخت ناقصی که کم‌و‌بیش از ایشون بدست آوردم و کمی پیش خودم دودوتاچهارتا کردم فکر کردم آیا من مطالعه و اطلاعات و جوانب‌سنجیم (با تاکید میگم جوانب‌سنجی چون برام محرز شده) حتی ذره‌ای قابل قیاس با ایشون هست که بیام نقد کنم و بگم اینجا چرا اینطور برخورد کردید و اونجا چرا اونطور برخورد نکردید؟!! نه! اصلاً... نه در مقابل ایشون و نه در مقابل هیچ کس دیگه‌ای جایگاهی برای قضاوت نداریم و نخواهیم داشت!
من اگه لحظه‌ای خودم رو توی اون موقعیت بجای ایشون تصور کنم صادقانه بگم هیچ عکس‌العملی نشون نخواهم داد چه برسه به اینکه فکر کنم آیا روش ایشون اونجا جواب بوده یا نبوده!! مناسب بوده یا نبوده!! دور از شأن ایشون بوده یا نبوده!! و...
اگر مطالب وبلاگ ایشون رو بخونیم می‌بینیم اتفاقاً نسبت به افراد مختلف شیوه‌های متناسب با شرایط و موقعیت و پذیرش اون فرد رو بکار گرفتن و همه‌ی جوانب رو در اون مورد سنجیدن
شاید اینجا در مورد این فرد این طرز برخورد بیشتر کارساز بوده ما نمی‌دانیم و جز در صورتی که خود جناب شاگردبنا باشیم و توی اون موقعیت قرار بگیریم، نخواهیم دانست
یادمون باشه ما هیچ‌کاری نمی‌کنیم حتی کاری رو که قلباً می‌دونیم درسته... فقط بلدیم حرف بزنیم (روی سخن با خودمه!!)
حداقل ایشون همیشه کاری که از دستشون برمیاد و به نظر خودشون درسته انجام میدن
حرف زیاد میشه زد، نقد زیاد میشه کرد، کیه که به مرحله‌ی عمل برسونه؟!!
پاسخ:
سلام و احترام
یه نکته ای که باید بهش توجه کرد اینه که ما کاری نداریم که قصد غرض این برادرمون چی بوده. ما داریم درباره رفتارشون صحبت می کنیم که به دلایلی درست یا به دلایلی نادرسته.
۱۹ شهریور ۰۲ ، ۲۰:۲۸ حاج‌خانوم ⠀
منافقین ظاهر وباطنشون فرق داره
کسی که نون جمهوری اسلامی می‌خوره و آخرین مدل غربی خودشو درست می‌کنه، یعنی منافق
تو اداره که اینجوری نمی‌گرده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی