وقتی دل سودایی، میرفت به بُستانها
بیخویشتنم کردی، بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گُل
با یاد تو افتادم، از یاد برفت آنها...
وقتی دل سودایی، میرفت به بُستانها
بیخویشتنم کردی، بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گُل
با یاد تو افتادم، از یاد برفت آنها...