علاقه بعد از ازدواج به وجود میاد یا قبلش؟؟
بعد از مدّتها سلام.
این سؤال هم واسه باز کردن سر صحبته بیشتر:))
نظر شما چیه؟؟
+ میتونید به جای علاقه، عشق رو قرار بدید.
بعد از مدّتها سلام.
این سؤال هم واسه باز کردن سر صحبته بیشتر:))
نظر شما چیه؟؟
+ میتونید به جای علاقه، عشق رو قرار بدید.
بذرش قبل ازدواج کاشته میشه
بعد از ازدواج قد میکشه و بارور میشه و عمیق و گسترده میشه
هر روز و هر روز
علاقه قبل ازدواجه
حتی اگه طرف رو تازه تو خواستگاری دیده باشی اگه آشنا به نظر بیاد یعنی از قبل عکسش افتاده بوده تو دلت
خواستم یه کم شاذ حرف بزنم
جدی میگم!
شاید بتونم در موردش یکی دو ساعت یا بیشتر حرف بزنم...
اصلا جواب خطیای نداره.
به نظر من نمیشه قبل ازدواج هیچی نباشه و توقع داشته باشیم بعد ازدواج یک عشق و محبت عمیق رو تجربه کنیم. باید از قبل ازدواج شروع بشه حتی اگر صرفا در حد یک «ازش خوشم میاد»ِ ساده باشه
به نظرم عشق قبل از ازدواج هم حتی اگه باشه، وقتی ازدواج کردی اون عشق میمیره، بعد ازدواج دوباره رشد میکنه / اگه اون عشق اولیه عاقلانه بوده باشه احتمال اینکه بعد ازدواج دوباره رشد کنه باشه/ اگه عشق ظاهری بوده باشه بعد ازدواج پودر میشه و میره هوا و دیگه هم برنمیگرده :دی
به نظر مم که همه چیز بعدشه
خواستم شما رو هم در جریان بذارم
اما علاقه ای که بعد ازدواج و مخصوصا بعد از گذر سالها زندگی مشترک، شکل میگیره هیچ ارتباطی با علاقه قبل از ازدواج نداره
با نظر خانم میخک همسو هستم
نمیدونم چیزی که قبل از ازدواج وجود داره چقدر قابل جدی گرفتنه
ولی اون علاقه و محبتی که نگهدار زندگیه و قابل تکیه کردن هست، چیزیه که بعد ازدواج به وجود میاد، در نتیجه گذر و گذار مشترک از سختیها، تحمل تفاوتها و تلاش برای تطابق و انعطاف و اینها موقعیتهایی نیستن که با فاصلهای که قبل از ازدواج بین طرفین وجود داره خیلی عمیق و جدی قابل تجربه کردن باشن.
شما پرسیدی علاقه قبلش بوجود میاد یا بعدش...
منم مطابق سوالات جواب دادم
اما همسرم از همون اول عاشق شده بود :)
در نهایت، من با همسرم ازدواج نکردم
ایشون با من ازدواج کرد :)
نمیگم حتما باید از قبل عاشقش باشم اما باید از قبل شخصیتش رو بشناسم. این خیلی مهم تر از عشق و علاقه ست.
و یه مسئله دیگه، من فکر میکنم اون چیزی که بهش میگین علاقه خیلی قویتر از عشقه. عشق هیجانی تره، علاقه با ریشه تر؛ پس علاقه میتونه خیلی قوی تر از عشق باشه...
ولی آدمها با آدمها در صورتی درست پیوند برقرار می کنن که قبلش اصلا از هم بدشون نیومده باشه اولا
ثانیا واقعا دلشون تاییدیه رو صادر کرده باشه
اونایی که با عشق طوفانی شروع میکنن ولی بعدش می بینی طلاق گرفتن رو نباید به طلاقشون فقط بعنوان سنجش کیفیت رابطه شون فکر کنی. ای بسا زوج از هم جدا شده که بیش از یه زوج ولرم، معنی و مزه زندگی رو فهمیده اند.
میتونه ظاهری/ هیجانی / از روی طرحوارهها و...
مثلا یه نفر خیلی مودبه، جذب ادبش میشی. باقی موارد رو هم بررسی میکنی. خب بعد ازدواج احتمال اینکه مجددا عاشق ادبش بشید زیاده
یا یکی خیلی چهره دلنشینی داره. این دیگه تاریخ مصرف داره. بعد چهارتا دعوا دیگه هیچ زیبایی ای درش نمیبینید. :دی
به نظر من همینکه دافعه ایجاد نکنه براتون کافیه. والا. حتی همون دافعه هم بعد ازدواج اگر آدم درستی باشه میتونه به عشق برسه.
والا اونقدر آدم باشعور کم پیدا میشه
باشعور هم باشه مسلمون هم باشه که دیگه به ززززححححممممت پیدا میشه
وقت برای این قرطی بازیا نیست
سخت نگیرید
نجیب باشید. به مال بقیه نگاه کنید. با مال خودتون خوشبخت میشید
بنظرم عشق مجموع همیناست که بعد زندگی مشترک به وجود میاد...
بعدش ریشه میزنه توی وجودت، مثل پیچک دور خودتو زندگیت محصور میشه. خون میشه توی رگ هات و ازش گوشت و پوست ساخته میشه.
اصلا قبلش و بعدش قابل مقایسه نیست
یکم سر بحث به ما هم بدید
چیزی که جودی گفت خیلی درسته:
بیشتر شدن یا کمتر شدن علاقه اولیه بسته به رفتار های مخرب و سازنده توی زندگی مشترکه.
یعنی اگر خیلی تلاش کنیم منطقی عمل کنیم به دل نشستنه حالت منفعت طلبی به خودش میگیره
یعنی مدام دنبال آپشن هستیم
ولی به دل نشستن واقعی اینطوریه که از طرف مقابلت حس آرامش واقعی میگیری
نگاهش که میکنی برات جذابه و قلبت لبخند میزنه
ولی نکته اش اینجاست شاید اون آدم از نظر باور عمومی یا ظاهری جذاب محسوب نشه.اما برای تو جذابه!
و البته این جذبه فقط قیافه و ظاهر نیست
به نظرم نصفش شخصیت و منشها که جذابیت ایجاد میکنه
به نظرم علاقه به تدریج ساخته میشه. یعنی به دست و به وسیله هر دو نفر بوجود میاد. راجع به بعدش هم که سوالی نپرسیدی پس ورود نمیکنم