این قسمت: آقا و خانم یاکریم
آخرین باری که کتابخانه ام را مرتب کردم، یادم نیست. آخرین باری که وبلاگم را به روز کردم، فیلم کلاسیک تماشا کردم، رمان تازه ای خواندم، یادم نیست. اتفاق تازه ای افتاده که همه ی عادت های قبلی را به هم ریخته و عادت های جدیدی در من ایجاد کرده است. دو نفری فیلم دیدن، دو نفری کتاب خواندن و دو نفری، کتابخانه را تمیز کردن. اینجا، درون قفسه سینه ام، لای عادت های نم گرفته و کتاب های خوانده نشده، تو همان گلدان قشنگی، ای عشق!
دست و جیغ و هورا
تبریکات شدید
بعد از بمبارونای اسرائیل این خبر چقدر چسبید
کجا بودی آموزگار گرامی؟
نباید یه اخوالی از ما می پرسیدی با معرفت
عاقبت بخیر باشید باهم
دعا میکنم انشالله این اربعین رو باهم برید :دی
رفتید رنده شدید دعوا کردید نترسیدا، طبیعیه :دی
چقدر دوست دارم اون خانم خوشبخت رو بشناسم و درموردشون بدونم :))
مبارکا باشه علیرضا جان 🥳🥳🥳
چه اتفاق مبارکی
ان شاءالله خوشبخت باشید.
تبریک میگم امیدوارم به پای هم پیر بشید و عاقبتبخیر...
به خوشی انشاالله
مبارکه :))
مبارک باشه و این داستانا؟
بهبه، یسیار عالی!
عرض تبریک فراوان! امیدوارم به لطف خدا مسیر زندگیتان اکیداً صعودی و پیوسته روبهرشد و روشنایی باشد!
ان شاءالله که کنار هم عاقبت بخیر بشید