کوچه گربهها
جمعه, ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۰۶:۴۹ ب.ظ
لیلا گفت: «چقدر آهسته میری!»
آرش گفت: «آخه اینجا کوچه است.»
لیلا گفت: «نترس. گاز بده.»
آرش با اکراه دنده عوض کرد و ماشین شتاب گرفت. ناگهان برای لحظهای کوتاه از جا کنده شدند. آرش گفت: «ای وای!»
لیلا گفت: «نترس. دستانداز بود.»
آرش گفت: «اینجا که دستانداز نداره.»