تکیه گاه پدر
پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۸، ۰۵:۲۸ ب.ظ
امروز با پدرم رفتیم سر زمین مان در ماژین. قطعه زمینی داریم، در ابتدای روستا، بغل مدرسه. از ساعت ده تا دوازده و نیم، مشغول جابهجایی سنگ هایی بودیم که به زبان کُردی، بهشان می گوییم: «کَلَک». بار اول بود که پدرم را در این کار ها کمک می کردم. حس کردم بزرگ شده ام. نمی دانم عصای خوبی برای دست پدرم خواهم بود یا نه؟
- ۹۸/۰۹/۱۴
خدا حفظت کنه برای خانوادت برادر :)