بگذاریم ابرها بر ما ببارند!
پنجشنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۱۴ ب.ظ
از خواب که بیدار شدم، کامپیوتر را هم از خواب بیدار کردم، بعد از مدتها. رفتم سر طاقچه. گردی از آن نشاندم و غباری از آن زدودم و گذاشتم بهروزرسانی شود. انگار ابری تازه بر طاقچهام میبارد. دوباره سبز میشود و نام و نشان جدید کسب میکند: نسخهی ۳/۱/۰/۰. چه خوب است آهستهآهسته نو شدن، قطرهقطره جان گرفتن، یکییکی سلولهای تازه اندوختن. چیزی نمانده به افطار. بندبند وجودم دارد بهروزرسانی میشود. بندبند وجودمان. بگذاریم ابرها بر ما ببارند. بیا. سبز شدم. نو شدیم.
- ۰۱/۰۱/۱۸