یاکریـم

اسم یه پرنده، صدازدن خدا

یاکریـم

اسم یه پرنده، صدازدن خدا

اگر دیکتاتور بودم...

جمعه, ۲ مهر ۱۴۰۰، ۰۸:۱۰ ب.ظ

چه می‌کردم؟

این سؤال را از خودتان بپرسید و جوابش را اینجا بنویسید.


(آقا کنایه‌ی سیاسی نداره ها! صرفاً یه سؤاله. وقتی داشتم یه متنی رو در گودریدز می‌خوندم، ایده‌ی این سؤال به ذهنم اومد.)

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۰۲
علیرضا

نظرات  (۱۳)

صرفا شخصیت دیکتاتور یا یک مقام عالی رتبه دیکتاتور؟
پاسخ:
هرکدام راحت‌ترید،
ولی منظور من دومی بود. :)
نظم میدادم احتمالا
یه سری هارو همون اول اعدام میکردم از اون گنده ها.. بعدم پاکسازی خرابکار های کوچیک. بعد از یه مدت هم خودمو مجبور میکردم کنار بذارمش شاید.
پاسخ:
پس در اونجایی که دیکتاتورش هستید، یه بی‌نظمی‌ای هست که می‌خواید بهش نظم بدید. خیلی خوب. دقیقاً چه نظمی میخواید بدید اونوقت؟ مثلاً مردم رو مجبور کنید که یه جور لباس بپوشند یا چی؟

خب از کجا معلوم که چندتا کله‌گنده‌ی دیگه بعد از اونها به وجود نیاد؟ 

ببخشید که شما رو سؤال‌پیچ کردم. :)
خب خب خب :)

من اگر یک مقامی داشتم و رویکردم دیکتاتورانه بود...
خب قطعا آدمای مخالفم رو دست به سر میکردم. اعدام نه چون زیادی تابلوئه خشونته و مردم علیهم میشن. یا با پول و مقام میخریدمشون یا تبعید. بعد...
جلوی افزایش آگاهی مردم رو میگرفتم. ارزش مدارس و آموزش رو میاوردم به شدت پایین. سرشون رو با خزعبل‌ و سرگرمی های مستهجل گرم میکردم. دیگه...


میگم زمانش رو تغییر بدید تا ستاره‌اش باز روشن شه هم بد نیست
پاسخ:
کارتون درسته. سرگرم‌کردن مردم با امور بیهوده سیاست مفیدیه.
امّا چطور جلوی آگاهی مردم رو می‌گیرید؟ میشه همچین چیزی؟ بالاخره مردم کشورتون شعور دارن. یه روزی یه چیزایی می‌فهمن.

خدایا! یه عمره که می‌خوام بدونم چطوری میشه یه مطلب رو بازنشر داد تا ستاره‌اش دوباره روشن بشه! پس باید ساعتش رو تغییر بدیم! ممنونم. :/
یک) زیادی باشعورها رو میکشم
دو) اجازه‌ی تربیت نسل باشعور رو نمیدم
سه) رسانه‌ها رو سرکوب میکنم. اطلاعات که نباشه همه‌چی حله
چهار) همون امور بیهوده و وقت‌تلف کن کم‌کم باعث زوال عقل میشه. اونها رو پررنگ میکنم تو زندگی مردم و به عنوان ارزش معرفی میکنم


:)
پاسخ:
شاید زیادی باشعورها خودشون رو نشون ندن. چطور کشفشون می‌کنید؟
نه نه بحث کردن چیز بدی نیست.
لباس نه کارهاشون. نمیخوام همه هرکاری که من میگم بکنن فقط کاری که میکنن رو با دانش خودشون منظم انجامش بدن. چیزهایی که قراره آموزش داده بشه چکیده و مفید باشه و کلا همچین چیزی.
نمیدونم راستش. هیچ وقت کارهاشون رو درک نمیکنم ولی همون مقدار کم هم شاید بعضی هاشونو بترسونه.
اتفاقا مثل کره شمالی لباس و مدل مو رو هم کنترل کنی جواب میده
یه جوری میشه نهایت آرزوی مردم داشتن یه لباس و مدل موی بهتر باشه نه چیزهای مهمتر و عمیق‌تر


فک کنم پتانسیلش رو دارم که یه دیکتاتور موفق بشم ^_^
پاسخ:
یادتون باشه که کتاب «چگونه دیکتاتور موفقی باشیم» رو بنویسید حتماً! و نیز کتاب «اشتباهاتی که در دیکتاتوری مرتکب شدم». :/
۰۲ مهر ۰۰ ، ۲۱:۲۷ حمیدرضا ...
گردن یک یکشان را میزدم...
پاسخ:
سلام بر دیکتاتور بزرگ! :/
۰۲ مهر ۰۰ ، ۲۱:۲۷ زهرا بیت سیاح
روش دیکتاتورانه فکر نکنم هیچ وقت جواب بده. حتی اگه قرار باشه به زور ببریش بهشت. نمیگه حرفش به صلاحه یا نه، وقتی عامل زور میاد وسط و گزینه های دیگه حذف میشن و حق انتخاب رو ازت میگیرن، قبول نمیکنی، زیر بار نمیری. آدمیزاد اینجوریه از هرچی منعش کنی حریص میشه واسش:))
وگرنه اگه دیکتاتوری جواب میداد خانواده های پدرسالار یا مادر سالار، بالاخره خانواده هایی که رویکرد دیکتاتورانه دارن توی تربیت باید نتیجۀ مطلوب میگرفتن. که خب بچه هایی که توی چنین خانواده هایی بزرگ میشن غالباً از لحاظ شخصیتی دچار مشکل میشن.
پاسخ:
پس متاسفانه باید عرض کنم که شما استعداد دیکتاتوربودن رو ندارید. :)
اه
دوباره داشتم از بالا به پایین میخوندم /:
پاسخ:
اتفاقاً داشتم به همین موضوع فکر می‌کردم.
پس این قضیه هم‌چنان دردسرسازه؟
۰۵ مهر ۰۰ ، ۰۷:۰۲ کنت ویلیام
قتل عام میکردم.تا جایی که خون جوی ها رو پر کنه.
پاسخ:
شاعر می‌گوید:
آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
۱۶ مهر ۰۰ ، ۱۶:۲۱ حاج‌خانوم ⠀
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر دیکتاتور بودم...

کسی را نمی کشتم. اصلاً توی وجودم کشتن معنا نداشت، فقط کسانی را می کشتم که به جال و مال و ناموس مردم نزدیک می شدند.
می گذاشتم همه درس بخوانند و موفق شوند و همه امکانات را در اختیارشان می گذاشتم.
هر چند وقت یکبار هم لباس مبدل می پوشیدم و می رفتم لابه لای مردم که بفهمم نظرشان چیست.
برای همه هم خانه می ساختم و کار ایجاد می کردم. مالیات هم می گرفتم.

خب مگه همه دیکتاتورها باید بد باشند؟
پاسخ:
یک دیکتاتور مهربان
مهربانی دیکتاتورانه باید جالب باشه!
چنین حاکمی مثلاً برای همه‌ی پسرها زن می‌گیره و کار و زندگی براشون جور می‌کنه و اگه قبول نکنن، گردنشون رو می‌زنه!
۱۷ مهر ۰۰ ، ۱۵:۰۵ حاج‌خانوم ⠀
بسم‌الله الرحمن الرحیم
همه پسرها را با تشویق و ترغیب مجبور می‌کنم ازدواج کنن...
۰۱ آبان ۰۰ ، ۱۴:۰۵ ساجده طالبی
صادقانه‌اش اینه که یه سری‌ها رو احتمالا می‌کشتم یا لااقل تبعید می‌کردم یا یه کاری می‌کردم که از حداقل امکانات شهروندی برخوردار باشن.
پاسخ:
احسنتم!

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.