یاکریـم

اسم یه پرنده، صدازدن خدا

یاکریـم

اسم یه پرنده، صدازدن خدا

شادی امروز آقای الف

شنبه, ۱۲ تیر ۱۴۰۰، ۰۱:۲۸ ب.ظ

آخر شب است. آقای الف، استوری‌ها را یکی‌یکی رد می‌کند؛ دیده یا ندیده. یکی از آنها را نگه می‌دارد و به آن خیره می‌شود. تصویر، گربه‌ای را نشان می‌دهد که در زمینه‌‌ای رنگارنگ قرار گرفته و صورتش خندان است. کمی پایین‌تر نوشته‌اند: «امروز شاد بودی؟ آره، نه». چند لحظه با تردید به گربه و سؤال نگاه می‌کند. دستش می‌لرزد. انگشتش در هوا، بین «آره» و «نه» پرپر می‌زند. برای آنکه جواب مناسبی به سؤال بدهد، تمام اتّفاقات ریزودرشت امروز را در کسری از ثانیه به خاطر می‌آورد‌. ترجیحاً به دنبال لحظات شاد می‌گردد و حتّی لحظات غمگین را هم به کمک تخیّل، شاد جلوه می‌دهد. امّا کافی نیست. قانع نمی‌شود. می‌خواهد «نه» را بزند امّا تصویر گربه مانع می‌شود‌. گربه، با آن لبخند نمکین و آن رنگ‌های دلفریب پشت سرش، فقط «آره» می‌طلبد؛ حتّی اگر دروغ باشد. آقای الف احساس می‌کند که اگر «نه» بزند، به آن منظره‌ی زیبا خیانت کرده است. بنابراین، انگشتش را در یک حرکت بسیار تند، با وجود غم بزرگی که در سینه دارد، به «آره» می‌کوبد و رد می‌شود.

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۰/۰۴/۱۲
علیرضا

نظرات  (۶)

۱۲ تیر ۰۰ ، ۱۵:۰۲ میم مهاجر

باز هم از اون چالش‌های ذهنی کمتر اشاره شده بود

(مثل اون قضیه‌ی سلام کردن)

 

پاسخ:
چه جالب! کجاش براتون اتفاق افتاده؟

مرتبط:

سلام علیکم

بسیار خوب و جالب نوشتید!

سپاسگزارم.

پاسخ:
علیکم السلام
خوبی از خودتونه. :)
۱۲ تیر ۰۰ ، ۱۷:۳۴ ساجده طالبی

کامنت بی‌ربط: خستهٔ کنکور نباشی. :)

پاسخ:
متشکّرم. :)
۱۲ تیر ۰۰ ، ۱۸:۳۶ میم مهاجر

نظرسنجی‌های اینستاگرام که گاهی آدمی رو سوق میدن خلاف واقع نظر بده

پاسخ:
اعتراف می‌کنم که این مطلب رو هم از روی واقعیت نوشتم! چون بغل‌دستم یه نفر نشسته بود با همین خصوصیّات و رفتار، فقط اسمش آقای الف نبود.
۱۲ تیر ۰۰ ، ۲۳:۱۹ محمد هادی بیات

شاید یه روز وارد اینستا هم شدم...

پاسخ:
اگه شدید، دعا می‌کنم بتونید به همون راحتی هم خارج بشید. :)
۱۳ تیر ۰۰ ، ۱۶:۳۴ محمد هادی بیات

عجججججججججججب :)

پاسخ:
:))))))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی