یاکریـم

اسم یه پرنده، صدازدن خدا

یاکریـم

اسم یه پرنده، صدازدن خدا

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معذرت‌خواهی» ثبت شده است

گاهی وقت‌ها از سخنی که به دیگران گفته‌ام، پشیمان می‌شوم. عذاب‌وجدان می‌گیرم. ناخن‌هایم را می‌جوم و حرص می‌خورم. احساس می‌کنم کسی که آن حرف‌ها را از من شنیده، رنجیده‌خاطر شده است. احساسی مثل موریانه می‌افتد به جانم. ذرّه ذرّه‌ی وجودم را به دندان می‌کشد. 

تصمیم می‌گیرم که از آن شخص عذرخواهی کنم امّا قیدش را می‌زنم. شاید معذرت‌خواهی لازم نباشد. شاید آن فرد اصلاً از من نرنجیده باشد و این خودخوری‌ها بی‌دلیل باشد. شاید معذرت‌خواهی، کار را از این که هست بدتر کند و بین من و او دیواری استوارتر بکشد. شاید خیال کند که او را کم‌ظرفیت و زودرنج پنداشته‌ام. نه! هرطور که حساب کنی، معذرت‌خواهی زیادی هم نوعی از حماقت است.

معذرت‌خواهی را می‌بوسم و می‌گذارم کنار، امّا فکروخیال امانم نمی‌دهد‌. نکند از چشم او افتاده باشم؟ نکند مرا بی‌ادب فرض کرده باشد؟ او از درون من چه می‌داند؟ هیچکس از درون دیگران آگاه نیست. کاش صدای قلب‌های همدیگر را می‌شنیدیم. کاش به قلب‌های همدیگر دست می‌کشیدیم و گرم می‌شدیم به صفا و صمیمیتشان. کاش آدم‌ها بفهمند!

۲ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۴۸
علیرضا