کتابها مثل داروها هستند:
بعضی کتابها قطرهی چشمیاند، بعضی کتابها برای درد کمر خوبند و بعضی برای فشار خون.
بعضی کتابها را باید هر هشت ساعت یکبار مصرف کرد؛ بعضی کتابها را هر روز و بعضی هم ماهی یکبار.
بعضی کتابها درمان موقّت دارند و بعضی کتابها درمان دائمی دارند.
بعضی کتابها مثل آمپول هستند؛ درد دارند ولی زود نتیجه میدهند. بعضی کتابها شربت سرماخوردگیاند؛ هم تلخاند و هم دیر نتیجه میدهند. بعضی کتابها هم چاینبات هستند.
بعضی کتابها را نباید با بعضی دیگر مصرف کرد، چون تأثیر هم را خنثی میکنند.
بعضی کتابها سنگیناند و باید به همراهشان آبِ زیاد نوشید. بعضی کتابها زیرزبانیاند و بعضی جویدنی. بعضی کتابها را هم فقط باید غرغره کرد.
بعضی کتابها پنیسیلین هستند و بعضی کتابها واکسن. بعضی کتابها اصلاً خودِ زهرند و یک صفحه نوشیدن از آنها مساوی است با مرگ.
بعضی کتابها برای افراد زیر فلان سنّوسال ممنوع هستند و بعضی کتابها را باید با مجوّز پزشک مصرف کرد.
بعضی کتابها ظاهرِ عجیبی دارند، بعضی کتابها در آزمایشگاههای غیررسمی ساخته میشوند و بعضی هم نشان استاندارد ندارند.
بعضی کتابها نسخهی تقلّبی کتابهای دیگرند و بعضی کتابها نسخهی اصلاح شده.
بعضی کتابها تراریختهاند و بعضی کتابها فاسد شدهاند. بعضی کتابها را از زبالهها و افکار دورریختنی میسازند.
بعضی کتاب ها زخم آدم را میبندند و بعضی کتابها پماد سوختگیاند.
بعضی کتابها اگر درست و به موقع مصرف شوند، ما را از عمل جرّاحی بینیاز خواهند کرد.
بعضی کتابها را همیشه باید مصرف کنیم تا پوکی استخوان نگیریم.
بعضی کتابها را همیشه باید استفاده کنیم تا به کمبود ویتامین دچار نشویم.
از کجا باید وقت دکتر بگیرم؟؟
متن زیبایی نوشتید :)