رأی دادم، پس بزرگ شدهام!
دو سال پیش، انتخابات مجلس بود. امسال هم انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات شورای شهر بود. در هر سه شرکت کردم و اولین رأیام را برای هرکدام در صندوق انداختم.
میدانی، آدم احساس میکند بزرگ شده است! آخر، آدمها تا چند کار را نکنند، بزرگ نمیشوند. دنیای ما اینشکلی است دیگر. مثلاً رانندگیکردن یکی از آن کارهاست. داشتن کارت ملی و گواهینامه هم دوتا از مدارک مهم برای اثبات بزرگسالی است. ریش بلند و سبیل کلفت هم که بهجای خود؛ البته برای پسرها.
با این حال، شما بهتر میدانید که اینها فقط پوسته است. ممکن است خیلیهامان کارت ملی و سبیل کلفت داشته باشیم، رانندگی بدانیم و مدرکمان هم دکترا باشد، امّا هنوز بچه باشیم. بچه بودن که شاخودم ندارد. چیز، منظورم این است که بچه بودن که به سنوسال نیست. گاهی آدمبزرگها رفتارهایی میکنند که هیچ کودکی نمیکند. لجبازی، دعوا و مسخرهکردن، از آن کارهای بچگانه است که ممکن است از هر آدمبزرگی سر بزند.
صبر کن! قرار بود راجع به انتخابات بنویسم و رأی و... ببین چقدر پرتوپلا گفتم! از کجا رسیدم به کجا!
خلاصه من که رفتم رأی دادم. حالا احساس بزرگشدن میکنم. خوشحالم که گام کوچکی برداشتهام برای ادای دین به وطن و شهیدان. امیدوارم آینده هم روشن باشد.
- ۰۰/۰۳/۲۸
تبریک میگم :)