دو کلمه دربارهی مناظره
فرض کنید همین حالا، مناظرهی ریاستجمهوری از تلویزیون پخش میشود. موضوع مناظره، اقتصاد است. خب، اگر بخواهم نظر خودم را بگویم، باید اعتراف کنم که از اقتصاد سر در نمیآورم. بنابراین، نمیتوانم تشخیص بدهم کدام برنامه اقتصادی کاربردیتر است و کدام نامزد فکر و اندیشهی بهتری دارد. اصلاً اینها را بیخیال، هرچه گوش تیز میکنم، از حرفهاشان چیزی دستگیرم نمیشود. خوابم میبرد!
امّا برای خودم معیاری تعیین میکنم، برای توجّه به حداقلها. معیار من یکجورهایی شبیه همان تکنیک کنکوری است: «حذف گزینه». یعنی گزینههای بدتر را کنار میزنم تا به خوبها و خوبترها برسم.
حالا معیار من چیست؟ خیلی ساده است: «نامزد انتخاباتی، درست به همان چیزی جواب بدهد که مجری از او پرسیده است!» پیچیده بود انصافاً؟ کاری ندارم که پاسخ او به مجری چه اندازه علمی و منطقی باشد یا اهلفن آن را بپذیرند. فعلاً دارم از حدّاقلها میگویم. بهعبارتی، منظورم این است از فلانی سؤال کنند و او هم به بیراهه نرود.
همان اوّل بسمالله، بحثِ حقوق زنان را وسط نکشد. نبودِ برخی نامزدهای ردصلاحیتشده را بهانه نکند. اخلاق را زیرپا نگذارد. کلّ حرفش را به کارنامهی فلان دولت اختصاص ندهد. دفترِ طویلِ برنامههایش را به رخ من نکشد و بیآنکه دوکلمه حرف حساب بزند، مرا به سایت شخصیاش حواله ندهد؛ آخر چنین کسی اصلاً چرا به مناظره آمده؟ علاوه بر اینها، بهتر است که آن نامزد انتخاباتی، شعر هم نگوید.
همین. به نظر من فقط یکی دو نفر یا شاید سه نفر معیار مرا رعایت کردند؛ یعنی راجع به چیزی سخن گفتند که مجری ازشان پرسیده بود.
نظر شما چیست؟ بهدور از هرگونه تعصّبِ جناحی بگویید؛ آیا کسی از این هفت نامزد را پسندیدید؟ اگر آره، از چه چیزش خوشتان آمد؟ و اگر نه، چه چیزی نداشت که شما را راضی نکرد؟
- ۰۰/۰۳/۱۶
منم دقیقا با رد گزینه جلو میرم :)
سه نفر رو حذف کردم تاحالا
بقیه هم باید بررسی کنم...