بار سنگین بیست و سه ساله بودن

امروز داشتم به این فکر می‌کردم که ترم آینده با چه کسانی اتاق بگیرم؟ با همشهری‌ها یا همکلاسی‌ها؟ قضیه از این قرار است که قانون جدید خوابگاه، هم‌اتاق‌بودن دانشجویانی با ورودی‌های مختلف را به سختی می‌پذیرد. همشهری‌های من در خوابگاه همگی ورودی هزار و چهارصد و دو هستند، در حالیکه من در میان ورودی‌های هزار و چهارصد تنها مانده‌ام. از طرفی همکلاسی‌هایم هم‌اتاقی‌های غریبه‌ای دارند که چندان آن‌ها را نمی‌شناسم و باهاشان راحت نیستم. یک نصفه‌روز داشتم به این فکر می‌کردم که بالاخره لهجه‌ی یکسان را ترجیح بدهم یا دغدغه‌های مشترک را؟ آخرش کفه‌ی ترازو به سمت گزینه اوّل چرخید.

امروز از مسئولیتم در کنگره شهدا استعفا دادم. در واقع فقط یک ردّه پایین‌تر ایستادم تا در این سال آخر دانشگاه، تعادل بهتری میان درس‌خواندن و مسئولیت‌هایم ایجاد کنم. دبیر بودن در یک مجموعه مثل بسیج یا کنگره شهدا نیازمند روابط وسیع اجتماعی است. من این ویژگی را نداشتم. این اواخر خیلی از تماس‌های مرکز را جواب نمی‌دادم. می‌دانم، رفتار بچگانه‌ای بوده است. می‌دانم کلّی به خودم، به دانشگاه، به خانواده‌ام، به وظایفم بدهکارم. 

بار سنگین بیست و سه سالگی... از کجا پیدایت شد؟ چگونه با تو کنار بیایم؟

علیرضا ۲۶ شهریور | ۳۷:۲۲ ۱۶۲ ۱۴ ۱۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
avatar حمیدرضا ‌‌‌
حمیدرضا ‌‌‌
۲۶ شهریور ۰۳، ۲۲:۴۲
تولدت بود؟
علیرضا avatar
علیرضا
۲۶ شهریور ۰۳، ۲۲:۴۳
نه:)
avatar حمیدرضا ‌‌‌
حمیدرضا ‌‌‌
۲۶ شهریور ۰۳، ۲۲:۴۳
ما چطوری زمان پست گذاشتنامون نزدیک به هم و هماهنگه؟ عجیبه نه؟
علیرضا avatar
علیرضا
۲۶ شهریور ۰۳، ۲۲:۴۵
هوم
تو هم احیاناً تصمیم نگرفتی اینستا رو تا مدّتی بذاری کنار؟ :(
avatar حمیدرضا ‌‌‌
حمیدرضا ‌‌‌
۲۶ شهریور ۰۳، ۲۲:۴۶
به قول اجنبی‌ها: هولی شت!
آره برار، منم همین امروز حذفش کردم :)
علیرضا avatar
علیرضا
۲۶ شهریور ۰۳، ۲۲:۵۱
:))))
باورت نمیشه ولی من گذاشتم تا فردا حذفش کنم!
avatar حمیدرضا ‌‌‌
حمیدرضا ‌‌‌
۲۶ شهریور ۰۳، ۲۲:۵۲
حذفش کن اون جرثومه فساد رِ مشتبااا!
علیرضا avatar
علیرضا
۲۶ شهریور ۰۳، ۲۲:۵۳
آخه چشمک میزنه و میگه قول میدم سر و صدا نکنم :(
avatar حمیدرضا ‌‌‌
حمیدرضا ‌‌‌
۲۶ شهریور ۰۳، ۲۲:۵۴
شیطان هم زیباترین مخلوق الاهیه!
ولی نباید گول زیبایی‌اش رو بخوریم...
avatar سین ^_^
سین ^_^
۲۶ شهریور ۰۳، ۲۳:۳۵
زمان ما تا جایی که یادمه نظر خودمون نمی‌خواستن:/، هم رشته ای ها تو یه اتاق بودن و به جز یکی دو ترم؛ همه ترم ها تو اتاق ده نفر بودیم یا بیشتر!:/...
حق دارید انتخاب سختیه هر کدوم مزایای خودش داره. ان شاءالله بهترین تصمیم گرفته باشید و راضی باشید.
کتاب ویژگی های معلم خوب نوشته حسین مظاهری رو تازه شروع کردم، کتاب خوبیه. موقع خوندنش یادتون افتادم و الان که پست گذاشتید گفتم معرفی کنم.
علیرضا avatar
علیرضا
۲۷ شهریور ۰۳، ۰۰:۴۸
چه سختگیر بودن اون زمانا:)
شما ورودی چه سالی بودین؟
خیلی ممنونم از لطفتون، حتماً میرم سراغش.
avatar هیپنو تیک
هیپنو تیک
۲۷ شهریور ۰۳، ۰۰:۴۷
پیشنهاد می کنم حتی در صورت استعفا از کار شهدا به طور غیر رسمی کنار نگیرید ، شده چای بدید دم در جلسه یا سیستم صوت وصل کنید یا زمین رو جارو کنید بمونید .... تو دم و دستگاه شهدا بمونید
علیرضا avatar
علیرضا
۲۷ شهریور ۰۳، ۱۱:۳۰
پیشنهاد خوبی بود:)
حتماً. حتماً.
avatar سین ^_^
سین ^_^
۲۷ شهریور ۰۳، ۰۱:۰۰
اولین ورودی:) یعنی سال ۹۱... پادگانی بود برا خودش:/
خواهش میکنم، ان شاءالله که مفید باشه.
علیرضا avatar
علیرضا
۲۷ شهریور ۰۳، ۱۱:۳۳
آها پس شما جزو اولین دانشجوهای دانشگاه فرهنگیان هستید (بعد از تربیت معلم)... :)
زنده باشین.
avatar شبکه اجتماعی ویترین
شبکه اجتماعی ویترین
۲۷ شهریور ۰۳، ۰۲:۵۹
سلام

ایام به کام

دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده خاطرات، یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید

+ اکنون نام کاربریتان ازاد است

دانلود از کافه بازار

https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app

در ویترین برای دیده شدن مطالب نیاز به دنبال کننده و عضو گیری ندارید.

با سپاس
avatar مهران
مهران
۲۸ شهریور ۰۳، ۰۰:۴۹
سلام علیرضا
فعلاً این بیست و سه سالگی رو غنیمت بدون که یه چشم به هم بزنی باید با نمیدونم بیست و چند سالگی و سی سالگی و و ... کنار بیای:)
علیرضا avatar
علیرضا
۲۸ شهریور ۰۳، ۲۱:۵۴
علیک سلام
اینم حرف درستیه:)
avatar جودی!  --
جودی! --
۲۸ شهریور ۰۳، ۱۹:۱۶
من واقعا نمی خوام بارسنگین سال های بعدی رو به دوش بکشم...کاش تو همین ۲۳ بمونه
علیرضا avatar
علیرضا
۲۸ شهریور ۰۳، ۲۱:۵۹
⁦:(

+ میگم، شما «فقط بنویسید» رو انجام دادین؟
avatar جودی!  --
جودی! --
۳۰ شهریور ۰۳، ۰۰:۲۴
خیلی دوست دارم انجام بدم ولی چون خیلی وقته ننوشتم یادم رفته اصلا چطور باید شروع کنم؟
علیرضا avatar
علیرضا
۳۰ شهریور ۰۳، ۱۲:۲۲
با خاطراتتون میتونید شروع کنید. دیروز کجا بودید؟ هوا چطور بود؟ اطرافیانتون مشغول چه کاری بودند؟
avatar جودی!  --
جودی! --
۴ مهر ۰۳، ۲۱:۲۵
سعی می کنم بنویسم خیلی ممنونم🙏
avatar می‌نویسم از خودم
می‌نویسم از خودم
۱۱ مهر ۰۳، ۰۷:۳۵
درستون در اولویت باشه بهتره
سربازی هم دارید. یه روز به گذشته نگاه میکنید و حسرت زمان از دست رفته رو میخورید
علیرضا avatar
علیرضا
۱۲ مهر ۰۳، ۲۱:۴۴
بله دقیقاً، هرچند که سال آخرم دیگه:))
سربازی که ندارم، چون دانشجومعلّم هستم. 
بله بله... حسرت گذشته...