یاکریـم

یاکریـم

دانشجوی سال سوم آموزش ابتدایی
دوستدار خواندن و نوشتن

+ حالا دیگه دانشجوی سال آخر:)
(مهر ۱۴۰۳)

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۲ آبان ۰۳، ۲۱:۵۹ - حمیدرضا ‌‌‌
    سلام :)

این من و این وبلاگم

دوشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۱۶ ب.ظ

آهای! با شما هستم که خاموش در آن گوشه نشسته‌اید. یک قدم بیایید جلوتر. سخنی هست که لازم باشد بگویید به من؟

من دو سال است که دارم وبلاگ می‌نویسم. در وبلاگ دوست‌هایی پیدا کرده‌ام و تا دلتان بخواهد، چیز یاد گرفته‌ام. خودم چیزی نداشته‌ام که به کسی یاد بدهم. دست‌خالی آمده‌ام تا دست‌پر برگردم. از شما چه پنهان، حالا که سیاهه‌ی نوشته‌هایم‌ را مرور می‌کنم، دنیایم تیره‌وتار می‌شود! آخر، کلمه‌بافته‌هایم مفت هم نمی‌ارزند. به‌قول نادر ابراهیمی: «چیزی نیست که چیزی باشد». همه‌مان در کلاس دوّم دبیرستان در کتاب تفکّر و سبکِ زندگی خوانده‌ایم که چیزهایی که چیز باشند، از چیزهایی که چیز نباشند، چیزترند. آن‌وقت هر چیزی که چیزتر باشد، لابد نویسنده‌ی خیلی چیزی هم داشته! چرا می‌خندید؟ من دارم یک بحث فلسفی را با شما مطرح می‌کنم، آن‌وقت شما هرهر می‌خندید؟

اصلاً به این سؤال جواب بدهید: به‌نظرتان، نوشته‌هایی که چیزی نباشند، چه نام دارند؟ نمی‌دانید؟ همین است دیگر. وقتی کلاس را جدّی نمی‌گیرید و به‌جای فکرکردن خوراکی می‌خورید یا موشک‌کاغذی هوا می‌کنید و سر کچل مرا نشانه می‌روید، عاقبتی جز این ندارد. حالا که پشیمان شده‌اید، بیایید تا بیاگاهانمتان. نگویید که «بیاگاهانمتان» را هم نمی‌فهمید. از خدا شرم ندارید؟ از وعده‌ی رستاخیز نمی‌هراسید؟ متأسفم. معنای «بیاگاهانمتان» را خودتان باید پیدا کنید‌. چون توضیحاتش جزو «بیشتر بدانیم» است و برای کنکور هم نمی‌آید. مشکل از نظام آموزشی است. بیخود بهانه هم نیاورید. اگر خودتان را نیاگاهانید که معنای «آگاهانیستن» چه می‌شود، سر ترم از خجالتتان در می‌آیم. این گوی و این نشان یا درست‌تر بگویم، این خطّ و این میدان. می‌بینم که چهره‌تان گُل انداخت! آفرین. 

حالا می‌آیید تا بیاگاهانمتان؟ بسیار عالی. بنابراین، آگاه باشید که نوشته‌هایی که چیز نیستند، نامشان کتاب است! باور کن! آنقدر کتاب در این عالم چاپ شده و همه‌مان هم خوانده‌ایم و در مدرسه هم امتحانشان را داده‌ایم و از مراتب چیزبودنشان بهره‌ها برده‌ایم که دیگر جایی برای ابهام نمی‌ماند!

بگذریم. اخلاق مادربزرگ‌طورم را ترک می‌کنم و زیاده‌گویی را کنار می‌گذارم. از شما می‌خواهم که پند و نصیحتم کنید و مثل یک دوست خوب -یا اگر نمی‌خواهید با من دوست باشید، مثل یک وبلاگ‌نویس خوب، یک مخاطب خوب، یک رهگذر خوب، یک فیلسوف خوب، یک خلبان خوب، یک میوه‌فروش خوب، یک پزشک خوب، یک مکانیک خوب، یک فامیل‌دور خوب، یک «الحمدلله که سالی‌ یه بار می‌بینمتِ» خوب، یک «پاک‌کُن‌شورِ ریختِ کلمه‌هات رو ببرنِ» خوب، یک مرده‌شور خوب، یک زحمت‌کش خوب، یک رییس‌جمهور خوب، یک «برید به جهنّم»گوی خوب، یک کلیدساز خوب، یک تَکرارکننده‌ی خوب، یک «وان دیقه پِلیز»گوی خوب، یک یقه‌سفیدِ پیشانی‌سوخته‌ی خوب، یک نماینده‌ی تبدیل‌به‌شهردارشونده‌ی خوب، یک پول‌بیت‌المال‌خورنده‌ی خووووووووب یا یک هرچه خودتان صلاح می‌دانید- نقاط ضعف و قوّتم‌ را در وبلاگ‌نویسی به من بگویید. پیشنهاد، انتقاد، هرچه باشد. پیشاپیش سپاسگزارم. 

اکنون، بااجازه از منبر پایین می‌آیم و میکروفون را می‌گذارم جلوی شما، بفرمایید. بسم الله:

  • علیرضا

نظرات  (۱۰)

خلاصه که حس می‌کنم که باید یه تغییری در نوشته‌هام بدم. به‌نظر شما چه تغییری؟ چه مطالبی بیشتر بنویسم؟ چه مطالبی کمتر بنویسم؟ :)
سکند نرگس :)))
پاسخ:
البته که به ‌پای ایشون نمی‌رسم. :)
@زری
به هر کی قلمش رو ول کرد تا ازادانه‌ چرت و پرت های فوق العاده خوبش رو بنویسه میشه نرگس؟
آی نرگس خوشا به حالت که حق انحصاری‌اش رو زدی به نامت


پاسخ:
تازه همین نویسنده‌ها که ما کتابشون رو می‌خونیم، به‌اعتراف خودشون یه مشت چرت‌وپرت نوشتند فقط!

درباره سؤال اصلی مطلب، نظری ندارید؟
کلاس داری اولش تمرینی هم بود برای مصاحبه فرهنگیان؟:)
معلم ادبیات خوبی شاید می شدید..
نقد باشد بعدا.سرفرصت.چشم
پاسخ:
خودم رو کشف نکرده بودم تاالان. 😅
ادبیّات رو دیوانه‌وار دوست دارم، ولی می‌ترسم بهش در دانشگاه نزدیک بشم. احساس می‌کنم باید از دور دوستش داشته باشم.
هو ایز نرگس؟:دی
تعریفی که ازش کردی مشتاقم کرد
@میخک
نرگس دوست خوب منه و طنزنویس محشریه :)
ادرسش
nss81.blog.ir

منم یه مدت ناخوداگاه دوست داشتم این مدلی بنویسم چند نفر بهم گفتن داری از نرگس تقلید میکنی کلا اشتیاقم سرکوب شد :(

درمورد سوال اصلی مطلب، واقعا نه. همینی که هست خوبه ما دنبال کننده‌ها راضی‌ایم
:)

و واقعا هم خوب تمرینی بود :)) فک کنم مثل خودم معلم مستبدی میشید😅
پاسخ:
:))
  • یاسمن مجیدی
  • همین پست به تنهایی کافیه که نشون بده خوب نوشتن رو بلدید
    پاسخ:
    لطف دارید. خیلی ممنونم (وی کلّی تپش قلب می‌گیرد و نوشته‌اش را دوباره می‌خواند).
  • آقای سر به‍ راه
  • نقدی نیست
    و فقط اینکه خیلی ها مثل من هستن روشون تاثیر گذاشتی با اینکه شاید اسمشون ندونی, اجرت با امام حسین(ع)
    پاسخ:
    چه‌قدر رضایت‌بخشه که آدم رو به امام‌حسین(ع) پیوند بزنند...
    کاشکی خدا و حسینش، از گناهانمون بگذرند.

  • °○ ‌‌‌‌‌‌‌‌نرگس
  • چیزی که توی نوشته‌هاتون برای من خیلی پررنگه همینه که خیلی روان و ملموس می‌نویسید و من همیشه با متناتون همراه می‌شم. نقطه‌ی ضعفی به چشمِ منی که یه خواننده‌ی ساده‌ی بدونِ تخصصم نمی‌آد واقعاً :)

    + درمورد کامنتا هم که، همگی خیلی به من لطف دارین :))
    پاسخ:
    متشکّرم از همراهی و اعتمادتون. :)
    سلام
    بنظرم یکی از نقطه‌های روشن وبلاگتون اینه‌که بیشتر اوقات حال و هوای خوبی از نوشته‌هاتون دریافت کردم.
    پاسخ:
    سلام
    یاکریم از شما عزیزان تشکّر می‌کنه که حال دلش رو خوب نگه می‌دارید.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی