چای از کجا میآید؟
شما میدانید چای از کجا میآید؟
مادرم همیشه چای میپزد
امّا برای خودشان، یعنی برای آدم بزرگها.
وقتی میخواهم بخورم
میگویند: «وا! تو را چه به چای؟»
«نخور وگرنه از این که هستی، لاغرتر میشوی.»
«پوست و استخوان میشوی.»
«سیاهسوخته میشوی.»
یکبار پرسیدم: «چای از کجا میآید؟»
گفتند: «از توی مزرعه.»
پرسیدم: «کدام مزرعه؟»
گفتند: «چقدر سؤال میکنی!»
یکبار تصمیم گرفتم از خودِ چای بپرسم.
دزدکی یک فنجان چای برای خودم ریختم
و آن را بردم توی اتاقم.
گفتم: «تعریف کن. از کجا آمدهای؟»
گفت: «به نام خدا، از تو قوری.»
گفتم: «قبل از آن کجا بودی؟»
گفت: «تو جعبهای تاریک با هزارتا چای دیگر.»
«قبل از جعبه کجا بودی؟»
«تو کارخانهای که هزارتا لامپ داشت.»
«قبل از کارخانه کجا بودی؟»
«تو مزرعهای که همیشه بارانی بود.»
«قبل از آن کجا بودی؟»
«زیر خاکی گرم و نرم.»
«قبل از آن کجا بودی؟»
«توی بذری کوچولو.»
«قبل از آن کجا بودی؟»
«توی دستان سفت یک کشاورز پیر.»
«قبل از آن کجا بودی؟»
«توی یک بذرفروشی رنگارنگ.»
«قبل از آن کجا بودی؟»
«توی ماشین حمل بار که همهاش تکان میخورد.»
«قبل از آن کجا بودی؟»
«توی مزرعهای در استان گلستان.»
گفتم: «پس همهچیز به مزرعه برمیگردد.
پس برای درستکردن چای،
اوّل باید مزرعهای داشته باشم
تا گل چای در آن بروید؛
و بعد از آن باید کارخانه درست کنم
تا چایها را در آن بستهبندی کنم؛
و بعد از آن باید یک مغازه بخرم
تا بستههای چای را به آن بفروشم؛
و بعد از آن باید یک خانه داشته باشم
و یک همسر و یک فرزند پسر یا دختر
تا پسر یا دخترم را بفرستم مغازه و چای بخرد.
اگر هم خواستند چای بخورند، بهشان اجازه میدهم.
حالا تو بگو، از کجا شروع کنم؟»
- ۰۰/۱۰/۰۱
اما چه چیزی باعث شد این انگیزه در کودک ایجاد بشه که بره دنبال منشأ چای؟
و خب اگه کودک هست، معنی بذر و بسته بندی و اینها رو میتونه درک کنه؟