یاکریـم

یاکریـم

دانشجوی سال سوم آموزش ابتدایی
دوستدار خواندن و نوشتن

+ حالا دیگه دانشجوی سال آخر:)
(مهر ۱۴۰۳)

بایگانی
آخرین نظرات

سؤال دوّم: آیا هدف همیشه عددی است؟

شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۵۹ ب.ظ

 فرض کنید که در آینده دوست دارید یک نویسنده‌ی بزرگ شوید. خُب اگر بخواهید طبقِ تعریفِ معروفِ هدفِ هوشمند، یعنی «واضح بودن»، «قابل اندازه‌گیری»، «قابل دستیابی»، «واقع‌بینانه بودن» و «دارای زمان مشخص» عمل کنید، به نظر من باید هدفتان را به این شکل دربیاورید:

- من میخواهم طی پنج سال، یک داستانِ بلند بنویسم.

این حرف شاید درباره‌ی این مثال صدق کند امّا درباره‌ی سایر هدف‌ها، نمی‌دانم. شما چی فکر می‌کنید؟ آیا هدف همیشه کمّی و عددی است یا هدف‌ِ کیفی هم داریم؟


نظرات  (۸)

  • میم مهاجر
  • سلام
    هدف های مادی اغلب می تونن سنجه ی عددی داشته باشند
    (من الان چیزی از اهداف مادی به ذهنم نمی رسه که نشه براش حدِ عددی تعیین کرد)
    ولی هدف های معنوی اصلا می تونن با معیار عددی سنجیده بشن؟
    الان شما چقدر آدم با تقوایی هستین؟ چندتا؟
    ممکنه اصلا اینطور سنجیدن؟
    فکر می کنم اهداف معنوی باید نسبی سنجیده بشن
    یه معیار قرار می دیم و نسبت به اون می سنجیم ببینیم کجای کاریم
    لازمه ی درست برنامه ریزی و هدف گذاری کردن تو این زمینه ها انتخاب یه معیار صحیح و شایسته و معرفت هرچه بیشتر نسبت به اونه...
    هرچقدر معرفت بیشتر باشه امکان نزدیک شدن به اون معیار بیشتر میشه
    البته به شرط تلاش کافی
    پاسخ:
    علیک سلام
    حرفتون درسته
    امّا من در همون مثالی که عرض کردم، نگفتم که برای نویسنده‌ی بزرگ شدن باید به فلان عدد برسیم.
    یعنی نگفتم که یه نویسنده‌ی بزرگ چند واحده؟ بلکه گفتم که مثلاً میتونیم یک داستان بلند بنویسیم تا بتونیم به خودمون بگیم نویسنده. به عبارتی، خودِ نویسنده شدن یه هدف عددی نیست، امّا نوشتنِ یک داستان بلند میتونه یه هدف عددیِ کمکی باشه برای نزدیک شدن به اون هدف ِِ غیر عددی. قبول دارید؟

    درباره‌ی سنجیدن نسبی، مثلاً چه معیاری؟ 

    تا یادم نرفته! اینم بپرسم ازتون که مثلاً درباره‌ی کنکور چطور باید هدف‌گذاری کنیم؟ روی چی هدف‌گذاری کنیم که قابل اندازه‌گیری باشه؟
  • میم مهاجر
  • اگه به نویسندگی صرفا به چشم یک مهارت نگاه کنیم،می تونه معنوی باشه ولی اگه به چشم مهارتی بهش نگاه کنیم که قراره آورده ای مثل شهرت یا ثروت داشته باشه اون وقت معیار هم متناسب با زاویه دید و هدفگذاری تغییر میکنه
    فرد به محض نوشتن نویسنده هست ولی نویسنده ی خوب یا نویسنده ی بد؟
    ممکنه خود فرد اینطور هدف گذاری کنه که نویسنده ی خوب شدنش بستگی به
    « تعداد» کتاب ها یا داستان هایی که نوشته داره، این میشه هدفگذاری عددی
    مثلا جمله ی خودتون یه سری هدف گذاری عددی داره
    نوشتن «یک» داستان «بلند»
    (داستان بلند باید از یه حدی تعداد کلماتش بیشتر باشه تا بشه بهش گفت داستان بلند، پس اینم یه جور عدد تعیین کردن به حساب میاد)
    یا مثلا مبنا رو میذاره بر میزان بازخوردی که از مخاطب می گیره
    درحالی که یه عده هستند نویسنده های خوبی هستند ولی کتاب ننوشتند!
    شاید این به دیدگاه خود شخص برمی گرده که هدفش چقدر مادی یا معنوی باشه...

    در مورد سنجیدن نسبی تو هر زمینه ای می تونه متفاوت باشه
    مثلا تو امور دینی و مذهبی ملاک و معیار نهایی معصومین علیهم السلام هستند
    مجموعه ی اعمال و حالات ما رو نسبت به اونها می سنجند...

    درباره ی کنکور
    بازم متفاوته متناسب با توانایی و شرایط شخص و زمانی که توش قرار داره
    تعداد تست، ساعت مطالعه، تراز، رتبه و... پارامتر های قابل اندازه گیری هستند
    متناسب با زمان معیار هم متفاوته
    پاسخ:
    چه نکته‌ی خوبی! به نگاه و مبنای خود فرد بستگی داره.
    بله، هستند کسانی که نویسنده‌اند امّا کتاب ننوشتند. مثلاً شاید بتونم از شهید چمران مثال بزنم که گرچه کتاب ننوشت امّا در همون یادداشتهای باقیمانده‌اش، قلم زیبایی داشت.

    ائمه (ع) که بله، امّا ایشان غیرقابل دسترسی هستند. توی زمینه ی معنوی باید یه مبنایی داشته باشیم که بتونیم بهش برسیم. یعنی باید یه نقطه‌ای باشه که من برای رسیدن به اون هدف‌گذاری کنم؛ مثلاً تا یکسال آینده، به فلان درجه از تقوا برسم. موافق هستید؟


    منظورتون از تراز و رتبه، تراز و رتبه‌ی آزمون‌های آزمایشیه یا خود کنکور؟ آخه خود کنکور قابل اندازه‌گیری نیست.

    سپاسگزارم از زمانی که در اختیارم می‌گذارید.
  • محمدحسین قربانی
  • بحثی هست که به نظرم نمیشه زیاد در یه کامنت در موردش صحبت کرد. مدلهای مختلفی وجود داره در هدفگذاری چه کمی بخوای انجام بدی چه بخوای کیفی انجام بدی.
    اما در این مورد که اشاره کردی به نظرم هدف رو درست ننوشتی. هدف این نیست که یک کتاب بنویسی هدف اصلیت اینه که نویسنده بشی. پس با نوشتن یک کتاب بلند به هدفت نمیرسی. حالا نوشتن این کتاب میتونه یکی از اهداف کوتاه مدت، میان مدت یا بلندمدت تو باشه. حالا نویسنده بزرگ را بخای smart کنی باید اینجوری بگی در این زمان در این دوره‌ها شرکت میکنی. این کتاب‌ها را مینویسی، این مهارت‌ها را کسب میکنی و داخل همه این ابعاد هر کدام از مولفه‌های Smart را در نظر میگیری.
    دلیل اصلی که کمی میکنن اینه که تو نمیتونی خودتو گول بزنی دیگه. مثلا تو کیفی میگی میخای یادگیری خوبی در یه زمینه داشته باشی. حالا تو یه پست اینستا هم میتونی بخونی و بگی یادگیری خوبی داشتم. ولی وقتی مشخص‌تر بیاد روی کاغذ که مثلا این کتاب‌ها را در این زمان مشخص بخونی بهتر میتونی خودت را ارزیابی کنی.
    ولی در کل اینها همش ابزاره. ابزارم باید در خدمت آدم باشه برای استفاده. باید تست کنی ببینی داخل کدوم نوع هدفگذاری و برنامه ریزی عملکرد بهتری داری.
    ایشالا به همه هدفات برسی.

    پاسخ:
    دقیقاً! هدف این نیست که یک کتاب بنویسیم، هدف اینه که نویسنده بشیم. و به همین دلیل، خواستم بگم که روش smart نمیتونه برای تمامی اهداف استفاده بشه، مثل همین نویسنده شدن.
    امّا خوبیِ این روش هم به قول شما اینه که دیگه آدم با خودش روراسته و نمیتونه خودشو گول بزنه.
    +«ولی در کل اینها همش ابزاره...». درست میفرمایید. حتّی فکر میکنم که لازم نیست در تمامی ابعاد زندگیم جزیی بشم، بلکه باید یه جاهایی رو بدون برنامه‌ی قبلی پیش برم. آخه میدونید آقای قربانی، من قبلاً عادت داشتم که برای انجام هرکار، مثلاً درس‌خوندن برای کنکور، باید یه نقشه‌ی سرراست و جزیی داشته باشم که موبه‌مو همه چیز رو معیّن کنه!!!
    شما هم ان‌شاءالله همه‌ی هدفهاتون رو فتح کنید.
    ممنونم از این زمانی که در اختیارم می‌گذارید. :)
    شاید بشه گفت حتی برای مسائل کیفی مسیر رو به صورت کمی تقسیم بندی می کنیم تا متوجه میزان پیشرفتمون بشیم
    برای کنکور ساعت مطالعه، نمرات و درصدهای تست، برای ن.شتن صفحه یا کتاب، برای عبادت نمازهای اول وقت و چند دور ختم قران و...
    پاسخ:
    کاملاً باهاتون موافقم. 
    سپاسگزارم.
    بنظرم داری سخت می گیری :|
    هدف هدفه، چه خوب باشه و چه بد با برنامه ریزی و تلاش قابل دستیابی هست.
    پاسخ:
    متاسفانه بله!
    گاهی یه وسواس‌های فکری پیدا می‌کنم.
    :))
  • میم مهاجر
  • تو امور معنوی چون راه بی پایانه همیشه باید نگاهمون به یه پله بالاتر باشه، چون جایی نیست که شما به اونجا برسید و بگید تموم شد، رسیدم
    حتی ائمه علیهم السلام هم همچنان در حال رشد هستند و رشد همیشه ادامه دار خواهد بود
    چون تو این دنیا ائمه علیهم السلام بالاترین درجات رو کسب کردن ما اونها رو الگو قرار میدیم
    این وسط، یعنی از مرتبه ی خودمون تا مرتبه ی ائمه علیهم السلام هم یه سری الگو های دیگه قرار میدیم مثلا شهدا و علما و...
    اینم برای اینکه امکان پذیری رسیدن به اون درجات برامون قابل فهم تر باشه و از کمک ها و عنایات اونها بهره ببریم
    ولی الگوی والا ائمه ع هستند
    همیشه باید چشممون به قله ها باشه تا تو مسیر حرکت دچار آفت هایی مثل عجب، غرور، تکبر، انفعال، انحطاط، رکود و... نشیم، بدونیم راه ادامه داره و یه آدم هایی این راه رو طی کردن...

    در مورد کنکور بله منظورم همون آزمون های آزمایشیه
    چون خود کنکور قابل پیش بینی نیست
    چیزی که اختیارش دست شماست تلاش خودتونه و باید این تلاش رو رصد کنید
    ابزار و معیار رصد هم میشه رتبه و تراز و...
    وقتی مطمئن باشید که در حوزه ی اختیار خودتون کم کاری نکردید دیگه نتیجه هرچی باشه پذیرشش براتون راحت تره...

    پاسخ:
    کاملاً صحیح.
    سپاس فراوان.
  • در حوالی اریحا...
  • اللهم انی اعوذ بک من علم لا ینفع...

    فکر میکنم اینجور تقسیم بندی ها و سوالات برای غیر متخصصین (مثل من و شاید شما)، ثمره و نفعی آنچنانی نداشته باشه...
    پاسخ:
    راستش من عادت دارم به یه جور وسواسِ فکری که باعث میشه توی هر قضیه‌ای خیلی ریز بشم، مثل همین هدف‌گذاری. واقعاً برام سؤال بود که هدف باید چه شکلی باشه؟
    البته شاید هم به قول شما، تا این حد ریز شدن برای من لازم نباشه و یه جورایی بهانه‌تراشی برای تلاش نکردن یا اتلاف وقت باشه.
    دمتون هم گرم که منصفانه نوشتید.
    :)
  • مهدی درویشی
  • راستش تعیین هدف بیشتر یه چیز ماشینی هست، مثلا بخوایم یه سیستم رو کدنویسی کنیم و حالا مدیرپروژه و ... بیان ددلاین و .. هاش رو تعریف کنن. درسته ما برای زندگی هدف می‌ذاریم اما هدف‌های ما بیش‌تر یه دید کلی هستن که به سمتش می‌ریم یعنی تو مسیرش هستیم.
    مثلا تو هدف رو می‌ذاری نوشتن کتاب، اما دید کلی ترش نویسنده شدن هست اون کتابه تموم می‌شه بلاخره و خب بعد فراموشش می‌کنیم چیزی که باهاش زندگی می‌کنیم اون دید هست، درکل به نظرم زندگی کلا کیفی هست و شاید گاهی برای سنجیدن این‌که کجا هستیم از کمیت و عدد استفاده کنیم.
    پاسخ:
    «...درکل به نظرم زندگی کلا کیفی هست و شاید گاهی برای سنجیدن این‌که کجا هستیم از کمیت و عدد استفاده کنیم.» 
    بله همینطوره! موافقم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی