دربارهٔ غریب
از قبل هم می دانستم قرار نیست با فیلم فاخری رو به رو شوم. ولی برای گذران وقت هم که شده پای فیلم نشستم، آن هم در سینمای قاف که بچه های خودمان راه انداخته اند. فیلم آغازی مهیب داشت، آنجا که شهید بروجردی در راه برگشت به خانه با سیلی از نیروهای کرد رو به رو شد که راهش را بسته بودند و قصد کشتنش را داشتند. بعد کات خورد به خاطرات قبلی محمد بروجردی و مبارزاتش. حدود نصف فیلم با صحنه های بیهوده و بعضاً شعاری گذشت و سرانجام اندکی هیجان به فیلم تزریق شد، خصوصاً آنجا که شهید بروجردی در دام کاک شوان می افتد و راه فرارش بند می آید. یا بعدترش توبهٔ سیروان کُرد و آن صحنهٔ آتشین.
در نیمه ی دوم جلوه های ویژه ی فیلم دیدنی است. در نیمه ی اول کمتر. پایان فیلم قابل حدس بود و نگفته هم پیداست که چه اتفاقی می افتد، از همان دقایقی که فیلم آغاز می شود و قهرمان و ضد قهرمان را می بینیم.
در کل بخواهم بگویم، فیلمی نیست که در خاطر آدم بماند. شهید بروجردی البته عزیز است و یادش در دلها جاودانه است امّا فیلم غریب نتوانسته به اندازه ی شهید موفق باشد. صحنه های اخلاقی و از خودگذشتگی های شهداگونه ای که این روزها مثل نقل و نبات در فیلم های دفاع مقدسی ریخته است، دیگر کارکرد خودش را از دست داده است. همین فیلم را وقتی در کنار فیلم هایی مثل چ یا ماجرای نیمروز قرار می دهم که تقریباّ حال و هوای یکسانی دارند و به نبرد با گروهک های تندرو اشاره می کنند، آنها یک سر و گردن بالاتر می ایستند. همین.
از موقعیت مهدی بیشتر دوستش داشتم، و هنوز مدت زیادی از تماشاش نگذشته ولی فکر میکنم توی خاطرم بمونه.
درسته، به نظرم غیر از یه سری اصول کلی، اینجا تفاوت نظر و دیدگاه و سلیقه هم دخیله.
چندان که با اکثر کارهای حاتمی کیا
اینه که
درگیری درون گفتمانی قهرمانهای قصه
از درگیری بیرونی شون با ضدقهرمانها
و با محیط
بیشتره
و این
واقعیت نداره
حس کردم کمبود آثار با کیفیتتر در جشنواره فجر بوده که به کمک فیلم اومده، یعنی موفقیت در میدان بیرقیب!
خیلی گلدرشت بود مفاهیمی که بنا بود منتقل بشه و این اتفاق فقدان هنرمندی رو میرسونه.
فیلم بدی نبود، ولی اصلا در حد اون همه تمجیدی که من حداقل مواجه شدم باهاش، نبود.
فقط اینکه میدونید منتقد و نویسنده ی اون متن کی هست؟ اسمی پایین متن ننوشته بود.
با خوندن متن نقد شما خیلی تعجب کردم
من منتقد نیستم ، اما میتونم بگم فیلم و نقد فیلم زیاد دیدم
به نظرم اصلا کلیشهای و شعارگونه نیومد
صحنهها خیلی برام قشنگ و جذاب بود
و از روزی که فیلم رو دیدم هر روز صحنههاش میاد جلو چشمم..
در کل خیلی دوستش داشتم .
برام جالب بود این نظر چون فکر میکردم همه این فیلم رو دوست داشتن.
حمیدیان بازی قابل قبولی داشت. ولی درام فیلم بچگانه بود. اینکه سمت خودی رو فرشته نشون بدی و سمت مقابل رو هیولا!
یه سکانسش خوب بود. اونجا که بروجردی موقع نماز صبح، به اون نیروی نفوذی چنین مضمونی گفت: "امر به معروف همین اذانه، نه بیشتر"
این نگاه اگر تو جامعهمون حاکم بشه، شاید خیلی از دعواها فروکش کنه.
استفاده کردم