معنایی که ما از «هنر» سراغ داریم

جایی در کتاب تسلی بخشی های فلسفه از زبان فیلسوفی که نامش را یادم نیست می خوانیم که هنر وسیله ای برای فراموشی دنیا و پوچی آن است. هنر ابزاری است که تجربه های دیگران را از دنیا به ما نشان می دهد و ما آنها را با تمام وجود درک می کنیم مثل کسانی که یک غم مشترک دارند و به همدیگر دلداری می دهند. از نگاه آن فیلسوف چنین هنری قادر نیست معنایی به عالم اضافه کند بلکه همان بی معنایی را بسط می دهد و به شکلی جذاب ارائه می کند تا مسکّنی باشد بر درد بی هدفی و هیچ انگاری. این سوی عالم پیرمردی را می شناسم که در اتاقی با سقف های گلی و جمعیتی مشتاق که به دهان او خیره شده اند می گوید: هنر یعنی دمیدن روح تعهد در انسان ها...


علیرضا ۲۸ تیر | ۰۴:‎۱۱ ۸۸ ۳ ۸
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
avatar zynb am zynb am ۲۸ تیر | ۱۱:۱۳
پیرمردی که به مراتب درک عمیق‌تری از فلسفه داشت...

فلذا جا داره بگیم:
میان ماه من تا ماهِ گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است...
احسنت.
avatar مرآت  .. مرآت .. ۲۸ تیر | ۳۹:۲۲
ببین تفاوت ره از کجا تا به کجاست...

خداوند بر عزت آن پیر و مراد ما بیفزاید.
avatar حمیدرضا ‌‌‌ حمیدرضا ‌‌‌ ۳۰ تیر | ۴۶:۰۸
پس ما تو کشور خیلی بی‌هنری زندگی می‌کنیم...