یاکریـم

اسم یه پرنده، صدازدن خدا

معرّفی یک اپلیکیشن کاربردی

اینستاگرام، شبکه‌ی اجتماعی بی‌نظیری است. مدّتی است که من نمازهایم را سروقت به جا می‌آورم، صبح‌ها زود از خواب برمی‌خیزم، هرروز پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری می‌کنم، بیشتر از گذشته کتاب می‌خوانم، شب‌ها با شورواشتیاق خاطره و داستان می‌نویسم، اعصاب سالم‌تری دارم و در یک کلام، صبورتر و سردماغ‌تر و قانع‌تر و بانشاط‌تر هستم و این‌ها همه‌اش از برکتِ اینستاگرام است؛ زیرا سه روز پیش غیرفعّال‌اش کردم. شما هم اگر می‌خواهید که از الطافِ بی‌پایانِ اینستاگرام بی‌نصیب نمانید، به سازنده‌‌اش، جنابِ زاکربرگ، سلامی از دور بفرستید و آن را هرچه‌ زودتر غیرفعّال یا حذف کنید.

نظرات

۱۷ نظر ثبت شده

تصویر نمایهٔKimix ngh_ Kimix ngh_ ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۵:۰۷
اخ گفتید دقیقااا منم همین کارو کردم
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۹:۲۸
متشکّرم.
تصویر نمایهٔزری ... زری ... ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۵:۰۷
XDDDDD

من کلا شاید دو یا سه ماه ازش استفاده میکردم
بس که فضاش سم خالص بود ولش کردم
قبلشم به خاطر همین فضا میترسیدم برم سمتش /:


ولی خب مثل شما به این برکات دست نیافتیم :)
کتاب و نماز اول وقت و اینا
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۹:۲۸
:)
تصویر نمایهٔ.. میخک.. .. میخک.. ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۵:۲۰
کم مونده بود ده تا شاخ در بیارما :))))
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۹:۲۸
:)
تصویر نمایهٔپرستوی عاشق پرستوی عاشق ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۵:۳۲
سلام . واقعا خیلی اولش هیجان زده شدم. احسنت به تکنیک انتخابیتون برای نوشتن متن!
من خیلی وقته درگیرم با این فضا، با اینکه چی درسته.
با اینکه باید چه کرد؟
ترک یا موندن و اصلاح رفتار؟
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۹:۲۲
سلام به شما
البته راستش رو بگم! این تکنیک رو از یه متن مشهور یاد گرفتم:
«من تلویزیون را بسیار آموزنده یافتم. هر وقت کسی آن را روشن می‌کرد، به اتاق دیگری می‌رفتم و کتابی مطالعه می‌کردم». گروچو مارکس، کمدین آمریکایی

قطعاً و یقیناً و بلاشک و بی‌تردید و همانا، گزینه‌ی دوم؛ موندن و اصلاح رفتار. منتها من دیگه خیلی بهش معتاد شدم و لازم بود که غیرفعّالش کنم، برای یه مدّت.
تصویر نمایهٔعلیرضا ‌‌ علیرضا ‌‌ ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۵:۴۱
:)))))
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۹:۲۲
لبخندِ تو آرامشِ دل‌های پر از حسرتِ دیدار!
تصویر نمایهٔعی‍ن‍‍ک ... عی‍ن‍‍ک ... ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۶:۱۱
و منی که الآن مستقیم از اینستا اومدم و دارم اینجا رو می‌خونم، فک کنم بهتره برم توبه کنم :دی.
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۹:۲۲
صد بار اگر توبه شکستی، بازآ. :))
تصویر نمایهٔعی‍ن‍‍ک ... عی‍ن‍‍ک ... ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۶:۱۹
چه حس خوبی داره وقتی آدم آخرین کامنتو می‌ده ولی کامنتش می‌آد اول :))))))
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۹:۲۲
درود بر تو! اوّلین نفری هستی که به این قضیه واکنش نشون داد. :/
تصویر نمایهٔ.. میخک.. .. میخک.. ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۶:۵۳
@عینک
ولی حس جالبی نیست آدم اولین کامنت رو میده و میره آخر :/
یه جور احساس کهنه میشه د‌ل‌آزار و اینا به آدم میده :/
تصویر نمایهٔمیم مهاجر میم مهاجر ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۶:۵۷
سلام
من حذف و غیرفعال کردنش رو بارها تجربه کردم ولی هر دفعه رفتم سراغ یه بستر مجازی دیگه و جای خالیش رو چیز مفیدی پر نکرده
مثلا یکبار بعد از حذف اینستا نزدیک بود به گودریدز اعتیاد پیدا کنم!
یا مثلا سر یکی از همین حذف‌ها اومدم سراغ وبلاگ به گمانم
البته ذات اینستا جوری طراحی شده که جذابیت‌هاش بیشتر از بسیاری از برنامه‌های دیگه‌ست و همین پتانسیل غرق شدن درش رو بالا برده
شخصا یک سری از محتواهای خوب رو فقط در اینستا می‌تونم پیگیری کنم ولی باز اتلاف وقتم کم نیست
و به این نتیجه رسیدم که یا باید جنبه‌ی کنترل کردنش رو در خودم ایجاد کنم یا از خیر خوبی‌هاش بگذرم و عطاش رو به لقاش ببخشم...
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۹:۲۲
سلام
اصولاً طبق قانون چهارم نیوتون، اعتیاد از بین نمی‌ره و صرفاً از یه اپلیکیشن به اپلیکیشن دیگه منتقل میشه‌. 
قبول دارم که بعضی از متن‌ها و محتواها رو فقط در اینستا میشه پیدا کرد. ولی چندان خوشم نمیاد که در اینستا تحلیل‌‌های مختلف رو دنبال کنم، خصوصاً تحلیل‌های سیاسی‌. چون به‌سختی میشه اون‌ها رو سبک و سنگین کرد و مثلاً با تحلیل‌های مخالف مقایسه کرد. در ضمن، خیلی‌هاشون هم منطق درستی ندارند و صرفاً با غلیان احساسات نوشته میشن. 
در مقابل، وبلاگ آروم‌تره و میشه به متن‌هاش اندیشید.
تصویر نمایهٔعی‍ن‍‍ک ... عی‍ن‍‍ک ... ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۷:۱۵
@میخک
خب اونی که کامنتش رفته آخر می‌تونه باز بیاد کامنت بذاره تا بیاد اول :| :دی.
تصویر نمایهٔآقای سر به‍ راه آقای سر به‍ راه ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۷:۲۹
من فقط باهاش کلیپ طنز میبینم
عمرا بلاگر یا خبر بخونم اونجا یا واسه کسی کامنت بزارم!
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۷ مرداد ۰۰، ۱۹:۲۲
از قضا، اینستاگرام برای دیدن عکس و کلیپ ساخته شده و بلاگری یا خبررسانی، با ذات این شبکه هم‌خوانی نداره. به خاطر همینه که پیج‌های متنی، کمترین مخاطب یا دنبال‌کننده رو دارند. :)
تصویر نمایهٔآسـِ مون آسـِ مون ۲۷ مرداد ۰۰، ۲۱:۴۲
😂
طیب الله انفاسکم
فقط لطفا ادامه دار باشه😁
بنده هم از ۱۰ مرداد استفاده رو به حداقل رسوندم و شبکه های اضافه دیگه ای که داشتم _مثل تلگرام_ رو حذف کردم.
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۸ مرداد ۰۰، ۱۰:۲۶
:)
من تلگرام رو هنوز دارم، فقط از کانال‌ها درآمدم.
تصویر نمایهٔزری ... زری ... ۲۷ مرداد ۰۰، ۲۱:۵۰
من به خاطر نحوه چینش کامنتا اعتراض دارم ///:

یا باکس کامنتا رو ببرین بالا ، یا نظر هارو درست کنین...

اینجوری هزکی از بالا میاد پایین اگه کامنتا مربوط به یه نفر باشه و پشت سر هم گیج میشه :")
( مثلا جناب عینک /: )
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۸ مرداد ۰۰، ۱۰:۲۶
کم‌کم عادت می‌کنید.
خوبی این روش اینه که ممکنه مطلبی رو اتفاقی باز کنید و با یه کامنت جدید روبه‌رو بشید که قبلاً ندیدید.
تصویر نمایهٔامیر  + امیر + ۲۷ مرداد ۰۰، ۲۲:۴۷
من یک اکانت فیک دارم . یک اکانت فیک دیگه هم درست کردم 😅
ولی مصرف روزانه من شاید کلا ۵ دقیقه باشه. چون فقط دو سه نفر رو فالو دارم همین :)
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۲۸ مرداد ۰۰، ۱۰:۲۶
تلاشت برای استفاده‌ی حدّاقلی از اینستا، قابل‌تحسینه. :)
تصویر نمایهٔآسـِ مون آسـِ مون ۲۸ مرداد ۰۰، ۱۰:۴۳
صحیح:دی
اعتراف می‌کنم اینقدر حجم کانال ها بالا رفته که پاک کردنشون خودش یه پروژه‌ست
فلذا صورت مسئله رو کلا پاک کردم.😬
فکر می‌کردم تلگرام جزئی از زندگیمه ولی از وقتی پاک کردم حتی یک بار حس نکردم کاش الان بود🙌
تصویر نمایهٔمجید مقدم مجید مقدم ۳۱ مرداد ۰۰، ۰۰:۵۰
من که دیدم خیلی گوشی منو درگیر خودش کرده و با وجود اینکه وسیله کارم بود فروختمش. (وبمستر و دیجیتال مارکترم) .
الان خیلی راحتم . شبا زودتر میخوابم (قبلا تا خود صبح بیدار بودم اما الان نهایتا 1 میخوابم که بازم دیره ولی خوب چاره ای نیست و مجبورم به سایتم برسم)
چشمام قبلا خیلی درد میکرد و هفته ای ی قطره تیرلوز مصرف می کردم اما الان کلا خوب شده و دیگه نیازی به قطره نیست.
و ... . در نظر دارم فعلا تا ی مدت گوشی نگیرم که دوباره برگردم به روال عادی.
کار من از اینستاگرام و تلگرام و ... گذشته بود و از 24 ساعت شبانه روز 23 ساعت گوشی دستم بود.
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۳۱ مرداد ۰۰، ۱۲:۱۶
سلام به شما
شدیداً وسوسه شدم که گوشی‌م رو بفروشم یا به‌جاش یه گوشی ساده دکمه‌دار بخرم‌.

تصویر نمایهٔمجید مقدم مجید مقدم ۳۱ مرداد ۰۰، ۱۸:۵۲
سلام پیشنهاد میکنم برای مدتی این کارو انجام بدید و خودتون رو از شر گوشی هوشمند خلاص کنید.
گوشی تونو بفروشید و یا اینکه جمش کنید و بجاش ی گوشی ساده استفاده کنید و خواهی دید که دوباره ریست می شید به تنظیمات کارخونه .
من قبلا حتی اسم خودم هم از یادم می رفت ولی الان چون خیلی با گوشی سروکار ندارم ، راحت تر می تونم ی سری چیزا رو به خاطرم بسپارم .
چشم و مغز و گوش و هیچی برام نمونده بود اما الان خداروشکر خوبه خوب شدم . مشکل کم خوابی ام هم برطرف شده.
البته این کارو اگه کامپیوتر دارید بکنید چون اگه با گوشی دارید وبلاگ نویسی میکنید دیگه وبلاگ تون رو مجبورید جم کنید.
تصویر نمایهٔعلیرضا علیرضا ۳۱ مرداد ۰۰، ۲۲:۵۹
سلام‌ها به شما
سپاسگزارم از توضیحاتِ به‌جا و ارزنده‌تون.
کامپیوتر دارم امّا به اینترنت وصل نیست‌.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی