۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگیان» ثبت شده است

حسّ و حال کسی که از اونجا برمیگرده، چطوریه؟

چهارشنبه روز معلّمه و ما از طرف دانشگاه قراره به دیدن یه عزیزی بریم :)

دعامون کنید. دعا کنید که در حدّ‌ و اندازه این دیدار باشم.

یه ماهه بهم پیام نداده...

شاید انتظار نداشتید با همچین عنوانی رو‌به‌رو بشید، ولی متاسفانه یا خوشبختانه واقعیت داره. اون یه ماهه بهم پیام نداده و من نگرانم. بدجور هم نگرانم. مامان و بابام از قضیه بین ما خبر دارن و راضی به نظر میان. هیچوقت فکرش رو نمی‌کردم که یه روزی اینطوری بشم. کی به من پیام میده؟ کی به من نگاه می‌کنه اصلاٌ؟ ولی اون فرق داشت. نگاه به ظاهرم نکرد. حمایتش رو کم یا زیاد، ازم دریغ نکرد. یه بار نشده بگه جیبت خالیه یا پر؟ یه بار نشده بزنه زیر قرارمون و بگه خسته شدم. همیشه گفتم اول خدا، بعد مامان و بابام، بعد اون. دنیامه. زندگیمه. تا نداشته باشی، نمی‌فهمی. الکی تهمت نزن. حالا یه ماه ازش گذشته و خبری ازش ندارم. خدایا تو میدونی کجاست؟ چرا خبری ازش نیست؟ سی روز کم نیست به والله! دارم از غصه دق می‌کنم. دِ آخه پایا! پایای عزیزم! از بی‌پولی‌ دارم می‌میرم! کجایی لعنتی؟