شله‌قلمکار

من و دوستم از کتابخانه برمی‌گشتیم. یک مغازهٔ آش‌فروشی آن‌طرف خیابان بود. گفتم: «بریم یه چیزی بخوریم گرم شیم؟» دوستم گفت: «بریم». گفتم: «حلیم خوبه؟» گفت: «هرچی تو بگی». از عرض خیابان گذشتیم و جلوی مغازه ایستادیم. گفتم: «آش رشته چطور؟» گفت: «هرچی تو بگی». گفتم: «پس دوتا شله‌قلمکار». آشپز گفت: «ظرفش چقدر بزرگ باشه؟» ظرف‌ها از قیمت سیزده‌هزار شروع می‌شد تا شصت.‌‌ گفتم: «سی خوبه؟» دوستم گفت: «خوبه». گفتم: «ولی بیست و پنج بهتره». مردی که کنار ما ایستاده بود، خندید و گفت: «همه‌اش واسه پنج هزار؟» دوستم گفت: «زیاده». من گفتم: «تازه شام هم باید بخوریم». دو کاسهٔ بیست و پنج هزاری سفارش دادیم. دوستم کارتش را درآورد تا حساب کند. گفتم: «دست نزنیا» و دستم را مثل هشت‌پا انداختم رو کارت‌خوان. کمک آشپز که آنجا بود، اخم کرد و گفت: «برو عقب آقا!» آمدم عقب‌. دوستم حساب کرد. گفتم: «شرمنده کردی». گفت: «مزه‌اش چطوره؟» و من فوری یک قاشق در دهانم گذاشتم. ناگهان دهانم سوخت و پلک‌هایم بسته شد. گفت: «یواش! مگه گذاشتن دنبالت؟» بعد با هم گرم صحبت شدیم. من آش را زودتر تمام کردم و دوستم آن را داخل تاکسی خورد‌. وقتی رفتیم خوابگاه و غذای سرد و بدمزه‌ آنجا را دیدیم، دوستم گفت: «چه خوب شد آش خوردیم! سیر شدیم». گفتم: «حالا قدر من رو می‌دونی؟» گفت: «آره، خیلی».

علیرضا ۲۵ آبان | ۳۴:‎۱۰ ۲۲۵ ۵ ۱۴
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
avatar ملوچک .. ملوچک .. ۲۵ آبان | ۵۶:۱۰
فک کردم با دوست دخترت بودی😅😅😅
علیرضا avatar پاسخ علیرضا ۲۵ آبان
ندارم. :))
avatar مردی در تبعید ابدی .. مردی در تبعید ابدی .. ۲۵ آبان | ۳۳:۱۴
ندارم‌ی که در جواب دوستمون نوشتی از همه آش های دنیا خوشمزه تر بود پسر.
علیرضا avatar پاسخ علیرضا ۲۵ آبان
چاکر حاجی.
avatar یاس ارغوانی🌱 یاس ارغوانی🌱 ۲۵ آبان | ۱۰:۱۵
یه چنین اتفاقایی که شانسی‌طوره خیلی حس برنده بودن به آدم میده.
منم چنین موقعیت‌هایی رو تجربه کردم خیلی خوبه.
علیرضا avatar پاسخ علیرضا ۲۵ آبان
البته تمرکز متن روی چیز دیگه‌ای بود ولی خوبه که چنین برداشتی ازش داشتین.
avatar Amir chaqamirza Amir chaqamirza ۲۵ آبان | ۴۴:۱۶
سلام. سلام.سلام:).
غذای خوابگاهو بردارین برای آخر شب😂🍂
علیرضا avatar پاسخ علیرضا ۲۵ آبان
علیک سلام
آخر شب کی حوصله داره غذا گرم کنه :)
avatar پیمان ‌‌ پیمان ‌‌ ۲۶ آبان | ۵۱:۰۰
از قسمت اول متن خیلی لذت بردم. بسیاری از نوشته‌هات یک غافل‌گیری جالبی برام داره و تحسینش می‌کنم.
علیرضا avatar پاسخ علیرضا ۲۶ آبان
نظر لطفته.